|
عنوان
|
طراحی و اعتباربخشی مدل مفهومی استعدادیابی و هدایت تحصیلی دانش آموزان به صورت طولی در دوره متوسطه اول استان همدان
|
|
نوع پژوهش
|
طرح پژوهشی خاتمه یافته
|
|
کلیدواژهها
|
استعدادیابی، هدایت استعداد، الگوی مفهومی، دوره متوسطه اول
|
|
چکیده
|
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی مدل مفهومی استعدادیابی و هدایت تحصیلی دانشآموزان به صورت طولی در دوره متوسطه اول استان همدان انجام شده است. به این منظور از رویکرد پژوهش آمیخته و روش اکتشافی بهره گرفته شد. در بخش کیفی، ابتدا از طریق مرور سیستماتیک، منابع حوزه استعدادیابی و هدایت استعداد تحلیل شد. میدان پژوهش در این بخش کلیه منابع بیست سال اخیر در این حوزه بود که با توجه به معیار در دسترس بودن و مرتبط و مناسب بودن، در نهایت 16 منبع خارجی و 10 منبع داخلی انتخاب شد. دادهها از طریق کدگذاری و مقولهبندی تحلیل شدند. در مرحله بعد، وضعیت موجود روشهای استعدادیابی با تمرکز بر طرح هدایت تحصیلی و طرح شهاب و نیز وضعیت مطلوب برای استعدادیابی و هدایت تحصیلی از دیدگاه متخصصان حوزه ترسیم شد. به این منظور، از افرادی که در حوزه آموزش و پرورش کار عملی کرده بودند و نیز در حوزه نظر اثرگذار بودند نمونهگیری به شیوه گلوله برفی انجام شد. در نهایت، بنا به قاعده اشباع نظری، ده نفر انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری و به شیوه کدگذاری و مقوله-بندی، از طریق نرم افزار Maxqda تحلیل شد. با توجه به نتایج یافتههای این دو بخش، مدلی تدوین شد که در بخش کمی پژوهش از طریق آزمون تی و تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم مورد اعتباریابی قرار گرفت. در بخش کمی دادهها از 170 مشاور تحصیلی استان همدان که تعداد آنها بنابه جدول مورگان تعیین شده بود و از طریق پرسشنامه آنلاین جمعآوری و با روشهای آماری از طریق نرم افزاری SPSS و Amos تحلیل شد. نتایج نشان داد که اولاً طرح هدایت تحصیلی و شهاب و حتی سایر فرصتهای رسمی مانند جشنوارهها، المپیادها، کنکور و ... منجر به استعدادیابی در دانشآموزان نمیشود. آسیبهایی نظیر مسایل فنی، پشتیبانی، فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی، اجرایی و فردی برای هر یک شناسایی شد. مهمترین مسأله در این خصوص، عدم برنامهریزی منسجم جهت استعدادیابی و هدایت تحصیلی دانشآموزان است به طوریکه نتایج شهاب در دوره ابتدایی، حتی اگر به درستی حاصل شود، اثری در هدایت تحصیلی در دوره متوسطه ندارد. همچنین هدایت تحصیلی در دوره متوسطه به شکل مناسبی به کار گرفته نمیشود و اثر اقتصادی مشاغل جامعه، خواست خانواده و نمرات در آن بسیار بالاتر از دغدغه استعدادیابی است. لذا الگوی مفهومی در هشت مقوله شناسایی شد که عبارت بودند از: ماهیت استعداد (اولویت در طراحی فرصت بروز استعداد به جای استعدادیابی)، اهداف ( با جهتگیری فردی و جامعه و متمرکز بر رشد همه جانبه شناختی، اجتماعی و روانی)، حوزهها (شامل قلمروهای کلی و خاص)، زمان (طول کودکی تا بزرگسالی با توجه به نوع استعداد و با تأکید بر دوره کودکی)، افراد اثرگذار (متخصصان موضوعی و تربیتی، خانواده، معلمان، مشاوران و کادر مدرسه)، شیوه های شناسایی (مشاهده فرد در معرض توانایی قرار گرفته، آزمونها و دستاوردهای فرد)، شیوههای هدایت (در مدرسه و بیرون مدرسه، کارآموزی و مربیگری و ارتباط با دانشگاه)، اقتضائات محیطی (کاهش از تمرکز گرایی، شرایط اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی، تغییر نگرش نسبت به استعداد، توسعه دانش و آگاهی خانواده و کادر مدرسه).
|
|
پژوهشگران
|
اعظم رضایی کرامت (همکار)، نسرین خواجه حسنی (همکار)، عاطفه کریمی موسی وند (همکار)
|