مشخصات پژوهش

صفحه نخست /بررسی نسبت میان تربیت ...
عنوان بررسی نسبت میان تربیت زیباشناختی و خلاقیت در اندیشه کانت
نوع پژوهش مقاله ارائه شده کنفرانسی
کلیدواژه‌ها تربیت زیباشناختی؛ خلاقیت؛ هنر؛ زیبایی؛ کانت
چکیده در اندیشۀ ایمانوئل کانت، پیوند میان تربیت زیباشناختی و خلاقیت بر محور مفاهیمی چون «بازی آزاد قوای ذهنی»، «نبوغ» و «آزادی تخیل» استوار است. کانت در نقد قوۀ حکم (۱۷۹۰) استدلال می‌کند که مواجهۀ زیباشناختی با هنر یا طبیعت، به پرورشِ تخیل و فاهمه می‌انجامد و آنها را در وضعیتی از تعاملِ آزاد و بی‌قاعده قرار می‌دهد. این «بازی آزاد» نه تنها شرط ضروری ادراک زیبایی است، بلکه بستری برای ظهور خلاقیت فراهم می‌کند، چرا که ذهن را از محدودیت‌های شناختیِ صرف رها می‌سازد. کانت خلاقیت هنری را خاصِ «نبوغ» می‌داند؛ قوه‌ای ذاتی که دو ویژگی کلیدی دارد: اصالت (توانایی تولید ایده‌های نوینِ فارغ از تقلید) و الهام‌بخشی (ظرفیت ایجاد آثارِ الهام‌بخش برای دیگران). تربیت زیباشناختی از طریق تقویتِ نگرشِ بی‌غرضانه و آشنا کردن فرد با «کلیت ذهنی» زیبایی، این دو ویژگی را پرورش می‌دهد. به عبارت دیگر، خلاقیتِ کانتی نه یک مهارتِ اکتسابی، بلکه نتیجهٔ هماهنگیِ پویای بین قوای ذهنیِ تربیت‌یافته در حوزۀ زیباشناختی است. با این حال، کانت خلاقیت را نامحدود نمی‌داند: اثر هنری اگرچه باید از آزادیِ تخیل بهره ببرد، اما باید قابلیت ارتباط جمعی نیز داشته باشد. اینجاست که تربیت زیباشناختی به عنوان پلی بین ذهنیتِ فردی و کلیتِ انسانی عمل می‌کند. از این منظر، خلاقیتِ اصیل در هنر، نه بیانِ صرفِ امیال شخصی، بلکه خلقِ امری است که بتواند ادعای اعتبار جهانی کند، حتی اگر فاقد «مفهوم» مشخصی باشد. این پژوهش نشان می‌دهد که از دیدگاه کانت، تربیت زیباشناختی نه تنها به پرورشِ حسِّ زیبایی‌شناختی می‌انجامد، بلکه زیرساختی ضروری برای شکوفاییِ خلاقیتِ انسانی است. با این حال، این نظریه با چالش‌هایی نیز روبه‌روست، از جمله محدود کردن خلاقیت به حوزۀ هنر و تأکید بر نقش انفعالیِ مخاطب در فرآیند ادراک زیبایی. بررسی این چالش‌ها می‌تواند راه را برای بازخوانیِ انتقادیِ آرای کانت در حوزۀ زیباشناختی و خلاقیت هموار کند
پژوهشگران داود میرزائی (نفر اول)