عنوان
|
مساله اصل فردیت از دیدگاه دلوز و رابطه آن با شخصیت های رمان موج ها
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
اصل فردیت، ذات، لایب نیتس، تکینگی، حساب دیفرانسیل.تفاوت
|
چکیده
|
مسئله اصلی این پایان نامه همان مسئله قدیمیاصل فردیت است. این مسئله که چه عاملی فرد را از دیگر افراد همان نوع متفاوت و متمایز میکند. به عبارتی چه عاملی فرد را منحصر به فرد وخاص میکند. ارسطو موفق نمیشود ایده جدیدی خلق کند که منحصر به فرد بودن فرد را ذاتی کند. به عبارتی نزد ارسطو آنچه فرد را آنچنان که هست میکند، امری ذاتی است لکن آنچه فرد را منحصر به فرد میکند امری عرضی و قابل تاویل به ماده است. بر عکس نزد دلوز آنچه فرد را آنچنان که هست میکند همان چیزی است که فرد را منحصر به فرد میکند. دلوز بر خلاف ارسطو تفاوت عددی اشیاء را امری ذاتی می داند و برای اثبات این مدعا به حساب دیفرانسیل (تفاوت گذار) لایب نیتس رجوع میکند. به عقیده دلوز لایب نیتس اولین کسی است که ذات را با امر واقع یا موجود آشتی میدهد و فرد را از درون تکوین میکند. او برای این کار، مفهوم تکینگی را ابداع میکند. اواز تفاوتی فی نفسه سخن میگوید.تفاوتی که میان دو شیئ حضور دارد. این تفاوت به سمت صفر شدن متمایل است و مانع از انطباق کامل دوشیئ با هم می شود.و این تفاوت را تفاوت محوشونده یا تفاوت به منزله درجه ای از توان نام گذاری میکند تفاوت انفصالی از دو لنگه نسبت که بیرون از شیئ یا پدید ار قرار دارد اما این دربیرون بودن به معنای (دوری) نیست بلکه نزدیکترین فاصله را با پدیدار دارد و مماس با آن است.به اعتقاد دلوز این تفاوت محوشونده است که فرد را آنی که هست میکند و درعین حال کاری میکند که فرد تنها یک مصداق داشته باشد.
|
پژوهشگران
|
علی اصغر مروت (استاد راهنما)، پیشوا کریم پور (دانشجو)
|