عنوان
|
بررسی جرمشناسی پدیده خشونت خانگی در پرتوی الگوی سندروم زن کتکخورده (مطالعه موردی شهر شیراز)
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
زن کتکخورده، خشونت خانگی، سندرم زن کتکخورده، بهزیستی، شیراز
|
چکیده
|
خشونت خانگی به عنوان خشونتی که پایه و اساس آن مبتنی بر جنسیت است، میان شرکای صمیمی و در روابط نزدیک و زناشویی اتفاق میافتد. این نوع خشونت طیف وسیعی از اعمال، رفتار و گفتار را در برمیگیرد و محدود به مکان و زمان خاصی نیست. در همه جای دنیا، نه تنها در کشورهای در حال توسعه بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز کم و بیش انواع خشونتها علیه زنان اتفاق میافتد. خشونتی که توسط مردان آزارگر علیه زنان خود در خانه و خانواده رخ میدهد شامل اشکال مختلف خشونت جسمی، جنسی، روانی و اقتصادی است. خشونت خانگی معمولا به شکل یک چرخه روی میدهد. زنانی که حداقل دو بار چرخه خشونت را تجربه کرده باشند دچار سندرمی به نام سندروم زن کتکخورده میشوند. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و بررسی زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به بهزیستی شهر شیراز است تا مشخص شود که آیا آنان نیز دچار این نوع سندروم هستند یا خیر؟ و در صورت ابتلاچه نوع اقدامی میتوان انجام داد تا آنها بتوانند خشونتی که علیهشان اتفاق افتاده است را ابراز کنند تا بدین طریق بتوان حمایتهای لازم و متناسب با موضوع را انجام داد. ماهیت نوشتار حاضر نظری – کاربردی است. بخشی از اطلاعات پژوهش مدنظر از طریق روش کتابخانهای به وسیله مطالعه و فیش برداری از کتب، مقالات، پایاننامههاو ... و بخش دیگر از طریق تحقیقات میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه سندرم زن کتکخورده به دست آمده است. این پرسشنامه که حاوی 47 سوال در چهار حوزه عملکرد بینفردی، اختلال عملکرد جنسی، تصویر بدن و اختلال استرس پس از سانحه میباشد در بازه زمانی 17/02/1401 لغایت 12/ 10/1401 در اختیار 100 نفر از زنانی که به دلیل خشونت خانگی به مرکز اورژانس اجتماعی بهزیستی شهرستان شیراز مراجعه کرده بودند قرار گرفت تا به آن پاسخ دهند. یافتههای حاصل از این مطالعه بیانگر این موضوع است که اولا زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر شیراز به ترتیب 95 درصد خشونت روانی، 90 درصد خشونت جسمی، 77 درصد خشونت اقتصادی و 46 درصد خشونت جنسی را تجربه کردهاند ثانیا به دلیل تجربه انواع خشونت دچار سندروم زن کتک خورده هستند و علائم آن را که شامل اختلال استرس پس از سانحه ( 66%)، اختلال عملکرد جنسی (62/0)، روابط بین فردی(59%) و تصویر بدن (52% ) میباشد از خود بروز دادهاند. بنابراین وجود چنین سندرمی در این زنان حمایتهای هرچه بیشتر از آنان را میطلبد و نیازمند همکاری نهادهای رسمی و غیر رسمی و ارائه راهکارهایی از جمله افزایش آگاهی عمومی، ارتقا و بهبود آگاهی زنان، آموزش زوجین، تغییر و تحول در وضعیت جامعه، گسترش مراکز حمایتی و اطلاع رسانی در مورد آنها و نهایتا مهمتر از همه قانونگذاری و کیفرگذاری در خصوص این موضوع است.
|
پژوهشگران
|
مهری برزگر (استاد راهنما)، زینب سلطانی پالنگری (دانشجو)
|