عنوان
|
واکاوی مقابلهای ترجمهی قرآن کریم براساس نظریهی وینه و داربلنه (مطالعهی موردی ترجمههای نعمتالله صالحی نجفآبادی، محمدعلی کوشا، کریم زمانی)
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
قرآن کریم، مطالعات ترجمه، نظریه وینه و داربلنه، صالحی نجفآبادی، کریم زمانی، محمدعلی کوشا
|
چکیده
|
طی سالیان اخیر نظریههای ترجمه با هدف نظاممندیِ نقد ترجمه در قالب یک چارچوب مدون جهت ارزیابی ترجمههای قرآن کریم استفاده شدهاند. نظریهپردازان ترجمه نیز با دیدگاههای متفاوت و گاه مشابه توانستهاند در این عرصه مؤثر واقع شوند. نظریههای ترجمه ضمن تبیین رویکردهای مورد استفاده مترجمان در ترجمههای قرآن، میتوانند در جهت بهبود این ترجمهها مفید واقع شوند. یکی از این نظریهها، نظریهی وینه و داربلنه است. این دو نظریهپرداز فرانسوی با استناد به بررسیهای مقابلهای خود از دو زبان فرانسه و انگلیسی، الگویی را برای ترجمهی متون معرفیکردند که هر مترجمی ناگزیر، از روشهای ارائهشده در آن استفاده میکند. مترجمان قرآن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. وینه و داربلنه دو گروه استراتژی مستقیم و غیرمستقیم را برای ترجمه مطرح میکنند که هریک دارای چند تکنیک است. استراتژِی مستقیم شامل تکنیکهای های قرضگیری، گرتهبرداری و ترجمهی تحتاللفظی است و جابهجایی، تغییر بیان، معادلیابی و همانندسازی، تکنیکهای استراتژی غیرمستقیم محسوب میشوند. پژوهش حاضر پس از تبیین تکنیکهای هفتگانه با روش توصیفی - تجویزی و رویکرد مقابلهای به کیفیت و میزان بکارگیری آنها توسط نعمتالله صالحینجفآبادی، کریم زمانی و محمدعلی کوشا در ترجمهی پنج جزء پایانی قرآن پرداختهاست. هدف از این پژوهش، علاوه بر شناخت واژهها و ترکیبات قرضگیریشده از آیات قرآنی، تبیین تفاوت دستوری و دیدگاهی در ترجمهی آیات و نیز تبیین معادلها و اصطلاحات قرآنی و نیز واژههای فرهنگبنیاد در زبان فارسی هستند. یافتههای پژوهش در نمونههای بررسی شده از پنج جزء پایانی قرآن کریم نشان میدهد؛ مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگیهای ادبی و زبانی خاص آن، از ترجمهی تحتاللفظی بیش از سایر تکنیکها بهره بردهاند. از سوی دیگر، جابهجایی به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی، پس از ترجمهی تحتاللفظی بیشترین بسامد را دارد. تکنیکهای قرضگیری، تغییر بیان، گرتهبرداری و معادلیابی بهترتیب در مراتب بعدی قرار میگیرند. در نهایت روش غیرمستقیم همانندسازی به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان عربی و فارسی و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن، کمترین بسامد را به خود اختصاص دادهاست. از میان سه مترجم، ترجمهی صالحی بهدلیل استفادهی بیشتر از تکنیکهای قرضگیری، ترجمهی تحتاللفظی و گرتهبرداری (بهترتیب)، در زمرهی ترجمهی مستقیم یا همان مبدأمحور قرار دارد. در مقابل، استراتژی غیرمستقیم در ترجمهی زمانی غالب است؛ از این رو ترجمهی وی بیشتر، مقصدمحور است. کوشا نیز از هر دو استراتژی مستقیم و غیرمستقیم با بسامدی نزدیک به هم، بهره بردهاست.
|
پژوهشگران
|
صدیقه زودرنج (استاد راهنما)، رضا پاشازاده (دانشجو)، علی سعیداوی (استاد مشاور)
|