عنوان
|
مفهوم سازی غم با حوزه شناختی ظرف در فارسی و عربی
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپشده در مجلات علمی
|
کلیدواژهها
|
ظرف، غم، استعاره های فرهنگ بنیاد، زبان های فارسی و عربی
|
چکیده
|
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم غم در آن بخشی از زبان های فارسی و عربی پرداخته که با حوزه های مبدأ مرتبط با ظرف، تصور و بیان شده است تا از این طریق شیوه اندیشیدن سخنگویان زبان های مذکور در این حوزه، درک و شباهت ها و تفاوت های میان آنها نمایان گردد؛ افزون بر آن سعی شده که نظم نهفته در پَسِ عبارات گسسته و به ظاهر نامنظمِ ظرف انگاری فرد غمگین آشکار گشته و نظام شناختی آن توصیف گردد؛ روش انجام این تحقیق به صورت تحلیلی-معناشناختی است. مطالعات مقایسه ای و شناخت چگونگی ساختارمندی مفاهیم مشترک در نظام مفهومی سخنگویان زبان های مختلف و شناسایی استعاره های فرهنگ بنیاد توانسته در درک شناختی فرهنگ ها از یکدیگر نقش مهمی داشته باشد، برای نمونه و در ضمن نتایج پژوهش حاضر می توان به این اشاره کرد که سخنگویان عربی، غم را عمدتا چیزی دانسته اند که گلو را بند آورده (غصّ، شجا، جرِض) یعنی این انسداد حلق است که برجستگی داشته در حالی که فرد فارسی غم را عمدتا خوراکی دانسته که آن را خورده (غم/ غصه خورد) گویی سختی قورت دادن در آن برجستگی نداشته و مشکل اینجاست که این خوراک در دل (معده) انباشته شده و این اندام را تحت فشار قرار داده (دلم ترکید) یا اینکه این خوراک باعث آسیب و زخم دل گشته است (خونِ دل می خورد) یعنی خوردن غم مایه خون شدن دل است.
|
پژوهشگران
|
سمیه محمدی (نفر اول)، صلاح الدین عبدی (نفر دوم)
|