عنوان
|
مطالعه القاء آندروژنز از طریق کشت بساک در فلفل همدانی و فلفل دلمهای (Capsicum annuum)
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
باززایی گیاه، جنین زایی، فلفل، کالوس زایی، کشت بساک، گیاه هاپلوئید.
|
چکیده
|
فلفل به عنوان یکی از اعضای مهم خانواده ی سولاناسه شناخته می شود. در این تحقیق کشت بساک چهار ژنوتیپ هیبرید فلفل دلمه ای، Maxibell، Padron، Westland و Vergasa و چهار ژنوتیپ فلفل غیردلمه ای بومی استان همدان به نام های بیور یک، بیوردو، بیور سه و فلفل شمشیری انجام گرفت. دو روش کشت بساک داماس و همکاران و سیبی و همکاران مقایسه شدند. این دو روش از لحاظ نوع محیط کشت و شرایط باززایی و نگهداری جنین باهم تفاوت داشتند. در هر روش اثر منبع کربن مورد بررسی قرار گرفت. منبع کربن شامل گلوکز( 10، 20و 30 گرم در لیتر) و همچنین ساکارز( 30 گرم در لیتر) بودند که محیط کشت 30 گرم در لیتر ساکارز به عنوان شاهد انتخاب شد. در روش داماس و همکارن از سه نوع محیط کشت C، R و MS استفاده شد. که محیط کشت C برای کالوس زایی و محیط کشت R برای باززایی و محیط کشت MS برای رشد گیاهچه باززایی شده استفاده شد. در روش سیبی و همکاران از یک محیط دو فازی مایع و جامد استفاده شد. محیط مایع، محیط Nisch and Nisch بدون آگار بود و محیط کشت جامد، محیط کشت Nisch and Nisch حاوی 8 گرم در لیتر آگار و 5 درصد کربن فعال و بدون هورمون بود. ژنوتیپ Vergasa بهترین عملکرد را به طور کل در هر دو روش داشت و این ژنوتیپ بهترین باززایی گیاه را در محیط کشت حاوی 20 گرم در لیتر گلوکز (05/6 درصد)، نشان داد. بهترین باززایی برای فلفل همدانی در محیط کشت 30 گرم در لیتر گلوکز مربوط به ژنوتیپ یک (5/4 درصد) و دو (00/4 درصد) بودند. به طور کل روش سیبی و همکاران نتیجه بهتری را نشان داد به طوری که از 68 گیاه باززایی شده 38 عدد آن مربوط به روش سیبی و همکاران بود. درصد گیاهان هاپلوئید باززایی شده در روش داماس و همکاران 40 درصد و در روش سیبی و همکاران 52 درصد بود. همچنین در روش سیبی و همکاران از هورمون استفاده نشد ولی با این اوصاف نتایج بهتری نسبت به روش داماس و همکاران نشان داد.
|
پژوهشگران
|
اصغر میرزائی اصل (استاد راهنما)، سنبل ناظری (استاد راهنما)، مهسا مرادی (دانشجو)، فرشاد دشتی (استاد مشاور)
|