مشخصات پژوهش

صفحه نخست /بازکاوی معنای تلویحی گفتاری ...
عنوان بازکاوی معنای تلویحی گفتاری در ترجمه استعاره های نهج البلاغه بر اساس الگوی گرایس
نوع پژوهش مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها معنای تلویحی، الگوی گرایس، استعاره، ترجمه های نهج البلاغه.
چکیده در میان تقسیمات مختلفی که از مقوله معنی در معنی شناسی و ترجمه صورت گرفته است، معنای ضمنی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. در حقیقت شاخصه «ادبیّت» کلام، مرهون وجود معانی ضمنی و پوشیده ای است که در بطن کلام جای گرفته است. پژوهش های مرتبط با معنای ضمنی که پیشتر از آن به عنوان معنای معنا تعبیر شده است، با مطالعات و نظریات جرجانی مدوّن گردید و رفته رفته مورد توجه غربیان از جمله گرایس واقع شد. گرایس با معرفی اصل همکاری، متشکّل از چهار شرط: کمیّت، کیفیت، تناسب و شیوۀ بیان، بر این باور است که تخطّی از هر یک از این چهار قاعده، بستری برای خلق معنای ضمنی در کلام ایجاد می کند. جستار حاضر بر آن است که در پرتو نظریۀ گرایس و با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین مؤلفه های معنای ضمنی، به بررسی یکی از صنایع پدیدآورندۀ معنای ضمنی با عنوان استعاره بپردازد و با تبیین شیوه های انتقال معنای ضمنی حاصل از کاربرد استعاره، عملکرد پنج ترجمه فارسی از خطبه های نهج البلاغه شامل ترجمه های آقایان دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض الاسلام در ارائۀ برابرنهادهای پنجاه استعاره از خطبه های نهج البلاغه را به صورت مقابله ای مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. برآیند این جستار نشان می دهد که در ترجمه واژگان استعاری از سوی مترجمان، شیوه های متعددی مورد کاربرد قرار گرفته است که رویکرد مترجمان، بیشتر بر مبنای ترجمه تحت اللفظی استوار است که این مسئله حاکی از این است که مترجمان، بیش از انتقال صریح معنا، سعی در باز تولید استعاره در زبان مقصد داشته اند.
پژوهشگران سیدمهدی مسبوق (نفر اول)، رسول فتحی مظفری (نفر دوم)