عنوان
|
نقد "فاطمه شناسی(س)" در آثار و اندیشه خاورشناسان
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
نقد رویکرد، فاطمه شناسی، خاورشناسان.
|
چکیده
|
موضوع «فاطمه شناسی» و آشنایی با سیره و زندگانی حضرت فاطمه(س) در منابع تاریخی نسبت به سایر ائمه اطهار(ع) مبهم تر و محدودتر است؛ اما به دلیل محوریت فاطمه(س) در تحولات تاریخی بعد از رحلت رسول خدا(ص)، علاوه بر مسلمانان، خاورشناسان هم علاقه مند به آشنایی با سیره آن حضرت(س) گردیده اند. گرچه هر یک از ایشان با انگیزه های گوناگون، به شناخت حضرت زهرا(س) پرداخته اند؛ به همین علت، آشنایی با آثار و اندیشه مستشرقین همراه با بررسی یافته های آن ها در مجموعه ای مشخص برای معرفی به پژوهش گران ضروری می باشد؛ کاری که تاکنون انجام نشده است. پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به دو پرسش اساسی است؛ تا اولاً به اعتبارسنجی آثار و اندیشه های مستشرقان بپردازد؛ ثانیاً به بررسی بازتاب «فاطمه شناسی» در آثار آن ها اهتمام ورزد. روش شناسی پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و رایانه ای است. عدم پرداختن به نقد و بررسی این گونه مباحث، باعث گسترش شبهه پراکنی های مستشرقین نا آگاه یا مغرض، در زمینه آشنایی با شخصیت های دینی می شود. با ترجمه و مطالعه انتقادی آثار خاورشناسان ، کمک به راه گشایی مسیر هدایت حقیقت جویان می شود. سه روی کرد در رابطه با گستره دیدگاه های مستشرقین در رابطه با «فاطمه شناسی» و اعتبار نگاشته های آنان قابل مطرح است؛ روی کرد گروهی از ایشان مانند والیری و مک اولیف، روی کردی بی طرفانه و به نسب منصفانه می باشد؛ گروه دیگر، روی کردی مثبت و ستایشگرانه و غالباً قیاس با مسیحیت دارند؛ مانند لویی ماسینیون و هانری کربن؛ و در آخر، گروهی هم مبغضانه و معاندانه به اظهارنظر درباره حضرت زهرا(س) پرداخته اند که میتوان از هنری لامنس و امیل درمنگام یاد کرد. بنابراین می بایست با استفاده از منابع کهن و معتبر تاریخی و روایی، به تحلیل و نقد مطالعات مستشرقین پرداخت.
|
پژوهشگران
|
حسینعلی ترکمانی (استاد راهنما)، مهسا جمشید پور (دانشجو)
|