عنوان
|
رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپشده در مجلات علمی
|
کلیدواژهها
|
باورهای معرفت شناختی، فلسفه های آموزشی، رویکردهای تدریس، دانشجو معلمان.
|
چکیده
|
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان صورت گرفته است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و از نظر هدف پژوهش نیز، کاربردی است. جامعه پژوهش متشکل از کلیه دانشجو معلمان پردیس الزهراء(س) دانشگاه فرهنگیان استان سمنان، با حجم نمونه 299 نفر است. ابزار گردآوری داده ها نیز شامل سه پرسشنامه باورهای معرفت شناختی، فلسفه های آموزشی و رویکردهای تدریس است. همچنین به منظور تعیین همسانی درونی سؤالات از alpha s,Cronbach استفاده شده است که مقدار آن برای مؤلفه معرفت شناختی 0/93 ،مؤلفه فلسفه های آموزشی 0/92 و برای مؤلفه رویکردهای تدریس 0/88 به دست آمد. روایی محتوایی پرسشنامه ها نیز تائید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمون های توصیفی و همبستگی و روش های فراوانی، آزمون کلموگروف ـ اسمیرنف، آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بالاترین میانگین در باورهای معرفت شناختی دانشجو معلمان، «دانش ساده» بوده و در بین فلسفه های آموزشی ایشان « بازسازی گرایی» میانگین بیشتری را به خود اختصاص داد. همچنین رویکرد تدریس «شاگرد محور» نیز از میانگین بالاتری نسبت به « استاد محور» برخوردار است. بر اساس نتایج، باور معرفت شناختی دانش ساده با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور، و باور معرفت شناختی یادگیری سریع نیز با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور ارتباط مثبت و معناداری دارد. باور معرفت شناختی دانش قطعی با رویکرد تدریس معلم محور و باور معرفت شناختی تغییرناپذیری نیز با رویکرد تدریس معلم محور دارای ارتباط مثبت و معنادار است. همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی با رویکرد تدریس معلم محور، و فلسفه های آموزشی پیشرفت گرایی و بازسازی گرایی با رویکرد تدریس شاگرد محور ارتباط مثبت و معنادار دارند.
|
پژوهشگران
|
فرامرز محمدی پویا (نفر اول)، سهراب محمدی پویا (نفر دوم)، احمد زارعی (نفر سوم)، مهدیه خسروی (نفر چهارم)
|