عنوان
|
تاثیر پذیرش اصل وحدت وجود در تفسیر عرفانی قرآن کریم از منظر امام خمینی (ره)
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
"توحید"، "عرفان"، "امام خمینی"، "عرفان اسلامی"، "اسلام"، "قرآن"
|
چکیده
|
قرآن کریم کتاب هدایت انسان است و از ابعاد مختلف مورد توجه مفسرین واقع شده است . تفسیر عرفانی آیات قرآن کریم ، یکی از شاخه های مطالعات قرآنی شمرده می شود. این نوع تفسیر حاوی برداشتهای عرفانی از آیات قرآنی به ویژه آیات کریمه ای است که به مباحث خداشناسی ، انسان شناسی، و رابطه انسان با خدا، مربوط می شود. تفاسیر عرفانی از جمله تفسیر ابن عربی ، ملاصدرا و ... مشتمل بر این دیدگاه است که با گذر از ظاهر آیات ، و دست یافتن به تاویل آنها ، سعی در بیان باطنی آیات قرآنی دارند. طبق تعالیم عالیه اسلام مسئله توحید اصلی مهم است که در تمام شئون جهان هستی حاکم است. در آیین مقدس اسلام هر گزاره علمی و عملی در حقیقت همان مسئله توحید است که به اشکال و صورت های مختلف درآمده و در لباس قضایای علمی و عملی جلوه گر شده است. یکی از اصول پذیرفته شده در عرفان اسلامی ، اصل وحدت وجود است ، این معنی که وجود حقیقتی فقط ذات واجب الوجود است که احد و واحد و تنها است و بقیه عوالم، تجلی وجود حق در مراتب مختلف عالم است، به این معنی که کثرت موهوم نیست و به معنای نمود حق است. به این ترتیب همه عالم آیه ای از آیات الهی و جلوه ای از جلوات وجود حق است که به ترتیب نزول تحقق یافته و در سیر صعود به سمت حق در حرکت است. این اصل و این نحوه نگرش به خدا و عالم و نیز نسبت میان آنها، موجب تغییر در برداشتهای مفسرین از آیات الهی شده است. وحدت وجود (براساس تفسیر دقیق عرفانی) به معنای نگاه عمیق به باطن مخلوقات و برگرداندن خلقت و علیت، به تجلی و ظهور است ، بنابراین وحدت وجود نه به معنای انکار خلقت است و نه به معنای معدوم انگاشتن مخلوقات، بلکه براساس هستی شناسی و جهان بینی عرفانی نمی توان برای حضرت حق مقطعی را بدون ظهور و تجلی فرض کرد، مگر به لحاظ مرتبه ذات یعنی در مرتبه ذات هیچ موجودی حضور ندارد، بلکه آنها را تجلیات و شونات حضرت حق بر می شمارند، حال تفسیر آیاتی با این دیدگاه و نگرش به وحدت حقیقی و وحدت نسبی و کثرت حقیقی و کثرت نسبی به بیان تعریف حق و خلق و ماسوی الله و اسماء می انجامد و برای تفسیر و توضیح روابط بین ذات احدی حق و کثرات خلقی از چند مثال استفاده می کنند،و با بیان هر مثال رابطه لطیف را بیان می نمایند و فرموده خداوند( هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ) و ( اینما تولوا فثم وجه الله ) را با این لطایف تفسیر می کنند .
|
پژوهشگران
|
فرشته ندری ابیانه (استاد راهنما)، جواد حیدریان (دانشجو)
|