عنوان
|
بررسی جایگاه هنر در شهر با تأکید بر مؤلفه معنای فضا (نمونه مورد مطالعه: فضاهای شهری شهر تهران)
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
هنر شهری در تهران، فضاهای شهری تهران، مؤلفه معنای فضای شهری، تأثیر هنر بر معنای فضا
|
چکیده
|
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال که «هنر شهری از چه طریق می تواند در ارتقاء مؤلفه معنای فضای شهری مؤثر واقع شود؟» تنظیم شده است. در حقیقت عدم برقراری ارتباط مناسب هنر شهری با شهروندان و فضای شهری و ماهیت دستوری و الصاقی هنر به فضای شهری در ایران، پژوهش حاضر را به سمت اتخاذ رویکردی هدایت کرد که هنر را در ارتباط عمیق معنایی با شهر می بیند و نه عنصری صرفاً زیبایی شناختی و یا وسیله ای برای انتقال پیام های از بالا به پایین. به بیان دیگر پژوهش بر مبنای این فرض اولیه استوار شده است که هنر می تواند با بعد معنایی فضای شهری پیوند برقرار کند و از این طریق نقشی مؤثرتر در کیفیت فضا بازی کرده و ارتباطی عمیق تر با کاربران آن برقرار کند و در ادامه کشف نحوه برقراری این ارتباط هدف پژوهش بوده است. به این منظور در مرحله اول پژوهش پس از بررسی بعد معنایی فضای شهری و سازوکار انتقال معانی هنر از خلال آراء صاحبنظران، الگویی برای نحوه همکاری هنر در ارتقاء معنای فضای شهری ارائه شده است. تحلیل نظریات فضای شهری و بررسی پژوهش های صورت گرفته در حوزه معنای محیط نشان داد که معنای فضا در زمینه فرهنگ و اجتماع، حول سه قطب «شخص»، «اجتماع» و «کالبد» فضا شکل می گیرد این معانی می تواند به یکی از قطب ها نزدیک تر باشد اما همواره از دو قطب دیگر متأثر می شود. هم چنین بررسی نظریات معنای هنر و تحلیل این نظریات در بستر فضای شهری نشان داد که زمینه های فرهنگی و اجتماعی، مخاطب شخصی و جمعی هنر، قدرت های مرجع و هنرمندان در ساختن معنای هنر شهری مؤثر هستند. مدل ارتباط معنایی هنر و فضای شهری، از تناظر عوامل سازنده معنای هریک، که دارای اشتراک و همگرایی هستند؛ حاصل شده است. بر اساس این مدل در زمینه فرهنگ و اجتماع، با توجه به تأثیر عامل زمان بر وسعت و شدت معانی، نیروهای سازنده معنای هنر بر قطب های سازنده معنای فضا تأثیرگذار بوده و می توانند معنای فضای شهری را تحت تأثیر قرار دهند. بر مبنای این مدل سه مضمون اصلی در معنایابی فضا تحت تأثیر هنر برداشت شد: هنرمند و قدرت ها در تعامل با قطب کالبدی معنای فضای شهری، مخاطب شخصی در تعامل با قطب شخصی سازنده معنای فضا و مخاطب جمعی در تعامل با معنای شکل گیرنده حول قطب اجتماعی فضای شهری. این مدل نشان می دهد که هنر از وجوه مختلف در ساخت و تقویت معنای فضای شهری سهیم می شود؛ بدین صور
|
پژوهشگران
|
مهرداد کریمی مشاور (استاد راهنما)، بهاره اریس (دانشجو)
|