عنوان
|
سنجش امکانها و محدودیتهای نظری نظریه ی "جامعه کوتاه مدت" برای تبیین تحولات تاریخی ایران
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
جامعه ی کوتاه مدت، نظریه استبداد، جامعه شناسی تاریخی
|
چکیده
|
در این پژوهش ابتدا به بررسی جامعه شناسی تاریخی به عنوان چارچوب نظری این پژوهش پرداختیم و آن را از نظر تاریخچه ی ابداع، انواع و ویژگیهای آن مورد توجه قرار دادیم تا با اتکا به آن به عنوان معیاری برای سنجش آرای کاتوزیان دست یابیم. کاتوزیان در تلاش برای توضیح و تبیین منطق تحولات تاریخی ایران ابتدا «نظریه استبداد» صورتبندی کرد و در آن به خصایصی نظیر فقدان قانون، طبقه اشراف، مالکیت خصوصی پرداخت. او در ادامه به طرح نظریه « جامعه کوتاه مدت» روی آورد تا از این طریق به توصیف ویژگی های اساسی جامعه ایرانی در عرصه تاریخی نائل شود. به باور او محوری ترین خصیصه جامعه ایران، به لحاظ تاریخی این مسئله است که در ایران به سبب وجود مشکل مشروعیت و بحران جانشینی و نیز بی اعتباری جان و مال امکان انباشت سرمایه و نیز تجربه های تاریخی منتفی بوده و این امر مانع توسعه یافتگی ایران شده است. در ایران بر خلاف غرب از آنجا که تداوم درازمدتی در میان نبوده، این جامعه در فاصله دو دوره کوتاه، تغییراتی اساسی به خود دیده و به این ترتیب تاریخ آن بدل به رشته ای از دوره های کوتاه مدت به هم پیوسته شده است. الگوی مطلوب کاتوزیان که خصوصیات جامعه ایرانی را در عرصه تاریخی بر اساس آن ترسیم و مورد ارزیابی قرار می دهد، همان تجربیات تاریخی اروپاست. اما در مقام سنجش این بحث، باید گفت؛ کاتوزیان اگرچه یکی از مهمترین معضلات زندگی سیاسی در ایران را موضوع تامل قرار داده اما توضیح او فاقد دقت در کاربرد مفاهیم و بی توجه به تداوم فرهنگی ـ تاریخی و تمایز دوره بندی های تاریخ ایران است. نظریه جامعه کوتاه مدت کاتوزیان که بیشتر نظر است تا نظریه، از معضلات کلی گویی، جبرباوری و تقلیل گرایی در رنج است.
|
پژوهشگران
|
حمید یحیوی (استاد راهنما)، فاطمه ملکی (دانشجو)، سیدمرتضی هزاویی (استاد مشاور)
|