چکیده
|
وابسته سازی یکی از مهمترین روابط بین عناصر نحوی است. در وابسته سازی، یک واحد به لحاظ گوناگونی به واحد دیگر وابسته می شود. از انواع وابسته سازی می توان به بندهای متممی، موصولی و بندهای قیدی اشاره کرد. در این پژوهش به بررسی پیکره بنیاد بندهای قیدی زبان فارسی و افعال قیدی می پردازیم. با تکیه بر عواملی مانند ساختار درونی بندهای قیدی، جایگاه متغیر بندهای وابسته، امکان خروج، محدودیت و کانون گرایی و همچنین ارجاع ضمایر مشخص می شود که بندهای قیدی در زبان فارسی به صورت وابسته هستند یا همپایه که در نهایت در تمام موارد رابطه های قیدی تمایل دارند که به صورت وابسته باشند. و بعد از آن به بررسی صورت های فعلی در رابطه ی قیدی در زبان فارسی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که صورت فعلی در این بندها در اکثر موارد به صورت همتراز است و تعداد محدودی از این روابط دارای صورت فعلی تنزل یافته هستند و در نهایت با بررسی مشارک ها بر روی فعل بند وابسته در رابطه های قیدی مشخص کردیم که مشارک ها به طور معمول به صورت آشکار بر روی فعل بند وابسته بیان می شوند. بدین منظور پیکره ای بالغ بر 1200 جمله دارای رابطه ی قیدی در زبان فارسی گردآوری شده است که دارای انواع متفاوت رابطه های قیدی از جمله زمان، شرط، علت و هدف می باشند. در این پژوهش مشخص شد که تمام بندهای قیدی به صورت وابسته هستند. در بررسی صورت های فعلی زمان دستوری بیشترین تاثیر را بر روی تنزل یافتگی در رابطه های قیدی داشت و همچنین مشخص شد که صورت های تنزل یافته اکثرا به صورت مصدر و وجه وصفی هستند. در نهایت با بررسی رمزگذاری مشارک ها بر روی فعل بند وابسته مشخص شد که مشارک مفعول معمولا بر روی فعل بند وابسته ذکر می شود و معمولا مشارک های عامل و فاعل هستند که ذکر نمی شوند و در بین تمام رابطه های قیدی در زبان فارسی رابطه های قیدی شرطی و زمان بیشترین تمایل را به نبود موضوعات فعلی به طور آشکار داشتند. این پژوهش بررسی کلی
|