عنوان
|
اصل بقاء رویکرد رئالیستی در روابط بین الملل ازمنظر اندیشۀ اسلامی
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپشده در مجلات علمی
|
کلیدواژهها
|
اصل بقاء، رئالیسم،دفاع، تعاون، حیات طیبه، حفظ نظام و اسلام
|
چکیده
|
اصل بقاء در رویکرد رئالیستی،پدیدهای نو به شمار میرود (تاریخچه)؛ امـا مبـانی،چرایی و نقد آن ازمنظر اندیشۀ اسلامی، موشکافانه حلاجی نشده است (پیشینه)می تواند شامل دو موضوع یا دو زیرشاخه اساسی باشد: اول ارزیابی مبنای داروینیستی اصل بقاء در نظریه رئالیستی است؛ و دوم، ارزیابی تفاوت در مدلول «بقاء» در رویکرد اسلامی در یک طرف، و نظریه رئالیستی در طرف دیگر است(مسئله). به نظر می رسد تحقیقات صورت گرفته حول اصل بقاء بیش از آنکه به مبانی و چرایی و نقد آن بپردازند، عمدتاً به نتایج این اصل در روابط بین الملل پرداخته اند(پیشینه). از این رو، پرسش اصلی این است که: زیرساخت داروینیستی اصل بقاء چگونه در چارچوبِ اندیشه اسلامی و نیز در سیاست خارجی دولت اسلامی از جمله جمهوری اسلامی ایران قابل تجزیه و تحلیل است؟(سئوال) نوع متفاوت نگاه اسلام به بقاء و نیز به هدف از تشکیل نظام سیاسی میان اسلام و غرب از سوی دیگر، علت اساسی شکاف در رویکرد اسلامی و غربی در مورد اصل بقاء است(فرضیه). مقاله حاضر تلاش می کند تا با آشکار ساختن زیرساخت داروینیسم اجتماعی اصل بقاء در رویکرد بین المللی رئالیستها بپردازد و با رویکردی اسلامی و همچنین در چارچوب سیاست خارجی اسلامی به نقد و ارزیابی آن اهتمام بورزد(هدف). این نوشتار، در چارچوب مفهوم شالوده شکنی ژاک دریدا خواهد کوشید، از مفهوم بقاء به عنوان یکی از اصلی ترین مفاهم مطرح در تبیین به اصطلاح واقع گرایانه روابط بین الملل ساختارشکنی کرده و زمینه بازاندیشی در این اصل را فراهم سازد(روش). کشف نقاط اختلاف برانگیز در رویکرد اسلامی و غربی به اصل بقاء در روابط بین الملل از دستاوردهای مقاله باشد(یافته).
|
پژوهشگران
|
محمدجواد هراتی (نفر اول)، رضا سلیمانی (نفر دوم)
|