عنوان
|
پذیرش در داستانهای هزار و یکشب در پرتو خواننده ضمنی
|
نوع پژوهش
|
مقاله ارائه شده کنفرانسی
|
کلیدواژهها
|
استقبال، سندباد بحری، ادغام افق ها، خواننده ی ضمنی، ادبیات کودک و نوجوان
|
چکیده
|
تحولات جدید در حوزه ی ادبیات تطبیقی و نقد ادبی، به انتقال اهمیت کامل، از متن و نویسنده، به خوانندگان و روند دریافت و پذیرش متن انجامید. این تحولات در خلال نیمه ی دوم قرن بیستم در آلمان ریشه دواند. استقبال نظریه ای نقدی است که خواننده ی متن را، در مرکز بررسی های نقدی قرار می دهد، منتقدان خواننده محور، اثر ادبی را تنها آن چیزی که بر روی کاغذ است نمی دانند بلکه به نظر آنان زمانی این صفحات تبدیل به اثر می گردند که مورد بازآفرینی قرار بگیرند. این نظریه زمینه ی مناسبی را در اختیار منتقدان ادبی قرارداد تا به بازنگری روابط میان نویسنده، اثر و خواننده بپردازد و با پرده برداری از این روابط نشان داد که علاوه بر آفرینش، دریافت و خوانش اثر نیز سطوح مختلف و فراوانی را شامل می شود که اثر را از نوعی ارجاع مداوم به واقعیت مبرا می کند و به چندگانگی تفسیرهای ممکن می انجامد. در این مقاله با توجه به تعریف "هانس رابرت یاوس " و"هوگفانگ آیزر" از نظریه ی پذیرش، با روش توصیفی- تحلیلی نحوه ی پذیرش از سندباد بحری در حوزه ی ادبیات کودکان ، بر اساس نظریه ی استقبال، موردبررسی قرارگرفته است. با توجه به این که هر متن، در عصور مختلف ، توسط خوانندگانی با افق انتظارهای مختلف، مورد بازخوانی قرار می گیرد و هر بازخوانی از آن، متناسب با خوانندگان ضمنی ، آن دوره است، پژوهش حاضر در نظر دارد ، میزان "ادغام افق ها "را که از کتاب اصلی وخوانشی دوباره از آن در دوره ی دیگری، سرچشمه می گیرد، تعیین کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، که نویسندگان حوزه ی ادبیات کودکان با تأثیرپذیری از مباحث تربیتی نو و مدرن، سندباد بحری را، همچون اهرمی آموزنده و باهدف ارائه ی پیام های اخلاقی برای کودکان و نوجوانان، ترسیم کرده اند.
|
پژوهشگران
|
صلاح الدین عبدی (نفر اول)، طیب فیضی (نفر دوم)
|