عنوان
|
بررسی میراث عرفان ایرانی در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی، قیصر امین پور و سیدحسن حسینی
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
تصوف، عرفان، محمدرضا شفیعی کدکنی، قیصر امین پور، سیدحسن حسینی
|
چکیده
|
یکی از موضوعات عمده ی شعر فارسی، عرفان است که از دیرباز، میان شاعران این مرز و بوم جلوه ای خاص داشته است و آن ها با بهره گیری از افکار ناب عرفانی، اشعاری زیبا و دلنشین سروده اند. اگرچه در دوره ی معاصر، آموزه های عرفانی شاعران عارف مسلک گذشته نظیر حافظ و مولانا دیگر نمود پیدا نمی کند؛ اما از آنجا که عرفان با جان و دل مردم ایران آمیخته است و شعر بهترین حوزه برای نمودار کردن عواطف و افکار درونی شاعر است، می توان جلوه هایی از این اندیشه های ناب را در اشعار این دوره هم مشاهده کرد. در میان شاعران معاصر، محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)، قیصر امین پور و سید حسن حسینی از شاعرانی هستند که به دلیل تحصیل در رشته ی زبان و ادبیات فارسی و انس و پیوند با متون صوفیه و اشعار عرفانی، در سروده های خود از مباحث عرفانی بهره گرفته اند و می توان انعکاس عرفان آزاداندیش و پویای خراسان را در شعر آن ها مشاهده کرد. این سه شاعر با توجه به دیدگاه های نزدیکشان، از عرفانی مشابه برخوردارند و طرز تلقی آن ها نسبت به مباحت هستی شناسی و معرفتی و تأملات سیاسی-اجتماعی و فرهنگی و عرفانی، تقریباً مشابه است. البته میزان بهره گیری این سه شاعر نام آشنا، از موضوعات عرفانی به یک مقدار نیست و در این میان م.سرشک از اهمیت بیشتری برخوردار است و در مجموعه ی «هزاره ی دوم آهوی کوهی» عمده ترین تأملات فلسفی و عرفانی خود را نمایان ساخته است. جایگاه قیصر امین پور، بعد از م.سرشک می باشد و بیشترین اندیشه های عرفانی خود را در واپسین دفترهای خود (گلها همه آفتابگردانند و دستور زبان عشق) نمودار ساخته است. سید حسن حسینی نیز، در دفترهای شعر و نثر خود، این اندیشه ها را بصورت پراکنده به کار برده است. در این جستار، به بررسی بازتاب اندیشه های عرفان ایرانی، در سروده های این سه شاعر می پردازیم و مباحث هستی شناسی و معرفتی و تأملات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی مرتبط با اندیشه های عرفانی را در سروده های آن ها بررسی می نماییم.
|
پژوهشگران
|
مهدی شریفیان (استاد راهنما)، فروغ خانی (دانشجو)، نجمه نظری (استاد مشاور)
|