داستان های قرآن به عنوان یکی از ابزارهای هدایتی و تربیتی بشر، نقش بسیار مهمی در تفهیم و تبیین مفاهیم دینی و اسلامی دارد؛ به گونه ای که انسان با مطالعه ی آن ها، خود را در میان صحنه های داستان می بیند و مسائل موجود در آن را حس می کند و به صورت های مختلف از آن تاثیر می پذیرد. داستان یوسف(ع) با چهل و اندی صحنه به عنوان بهترین قصه، یک سوره را در قران کریم به خود اختصاص داده است. این داستان علاوه بر ارائه ی مفاهیم ارزشمند و نکات تربیتی فراوان در زمینه های مختلف، از لحاظ ساختاری چنان به هم پیوسته است که هر حادثه ای با حادثه ی قبل و بعد خود تکمیل می شود. عنصر درونمایه در این داستان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا جایی که آن ر ا داستان درونمایه نیز نامیده اند . در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی ،درونمایه اصلی داستان و حلقه ی ارتباط میان درونمایه های مختلف تبیین گشته و ارتباط بین درونمایه ها و صحنه های مختلف داستان نیز بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: درونمایه های فرعی با یکدیگر ارتباط معنایی داشته و همگی در جهت تقویت اندیشه ی اصلی حاکم بر داستان(ولایت خداوند بر بندگان مخلص) به کار رفته اند. از سوی دیگر،د رونمایه ی اصلی و نیز مسأله ی خواب و رؤیا مهم ترین حلقه های ارتباطی بین درونمایه ها در صحنه های مختلف را تشکیل می دهند.