از جمله شیوههای جدید دستیابی به معانی واژگان که از زمان پیدایش آن در دانش معنیشناسی دیری نمیگذرد، فرآیند تجزیه و تحلیل مؤلفههای معنایی واژگان است. در این روش، برای پی بردن به ماهیّت دقیق و همچنین تفاوتهای معنایی بین واژگان به نسبت هممعنا، اجزا و آحاد تشکیلدهندۀ معنای یک واژه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و با تبیین تفاوتهای موجود بین آحاد معنایی مختلف، علاوه بر دستیابی به معنای دقیق، ظرافتها و تفاوتهای معنایی بین واژگان مترادف نیز کشف خواهد شد. مطالعات کنونی ترجمه، در صدد آن است تا با کاربست نظریههای جدید معنیشناسی در حوزۀ ترجمه، راهگشای مترجمان و ترجمهپژوهان برای تحقق تعادل ترجمهای باشد. جستار حاضر کوشیده ضمن معرفی این روش به عنوان رویکردی نوپا در حوزۀ معنیشناسی، با روشی توصیفی- تحلیلی به نحوۀ برابریابی واژگان بر مبنای تحلیل مؤلفهای بپردازد. بدین منظور با انتخاب پنج ترجمۀ فارسی از خطبههای نهجالبلاغه شامل ترجمههای آقایان جعفری، دشتی، شهیدی، فقیهی و فیضالاسلا به واکاوی عملکرد مترجمان در شیوۀ ترجمۀ شماری از واژگان نشاندار نهجالبلاغه و شیوۀ انتقال مؤلفههای معنایی چنین واژگانی پرداختهایم. برآیند این جستار حاکی از آن است که توجه ناکافی به آحاد تشکیلدهندۀ معنای یک واژه، افزون بر اینکه در انتقال سبک و ایدئولوژی نویسنده تأثیر سوئی برجای میگذارد، زمینهساز برابریابی غیردقیق واژگان نیز خواهد شد.