هدف: هدف اصلی پژوهش بررسی نقش رهبری تحوّل آفرین و هوش موفّق در عملکرد خلاقانه با میانجی گری مدیریت دانش و خودکارآمدی معلّمان بود. روش: روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلّمان ناحیه چهار شیراز به تعداد 1890 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 318 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه-های رهبری تحوّل آفرین بس و آلیو(1997)، هوش موفّق گریگورنکو و استرنبرگ(2002)، مدیریت دانش شرون و لاوسون (2003)، خودکارآمدی ریگز و نایت(1994)، و عملکرد خلاقانه الدهام و کامینگز(1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک تکنیک های توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر تأییدی) و با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد: متغیّرهای رهبری تحوّل آفرین، هوش موفّق، مدیریت دانش و خودکارآمدی دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه معلّمان بودند؛ رهبری تحوّل آفرین و هوش موفّق با میانجی گری مدیریت دانش و خودکارآمدی دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر عملکرد خلاقانه معلّمان بودند؛ همچنین خودکارآمدی با میانجی گری مدیریت دانش دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه معلّمان بود. نتیجه گیری: در نهایت بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت استفاده مدیران مدارس از سبک رهبری تحول آفرین و هوش موفّق، بواسطه مدیریت دانش و خودکارآمدی، منجر به عملکرد خلاقانه معلّمان می شود.