هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری اخلاقی در اثربخشی سازمانی مدارس با نقش میانجی خلاقیّت و توانمندسازی روان شناختی معلّمان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل معلّمان ناحیه 1 شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 2209 نفر بودند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 327 معلّم از این جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رهبری اخلاقی (Kalshoven, Den Hartog & De Hoogh, 2011)؛ توانمندسازی روان شناختی (Spreitzer, 1995)؛ خلاقیّت کارکنان (Torrance, 1963) و پرسشنامه اثربخشی سازمانی مدارس (Serjivani, Strata & Robert, 1992) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که: رهبری اخلاقی، توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت، اثر مستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 بر اثربخشی سازمانی دارد؛ همچنین رهبری اخلاقی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر اثربخشی سازمانی دارد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که رهبران اخلاقی به همراه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت معلّمان، دارای نقش مؤثّری در اثربخشی سازمانی مدارس می-باشند. بنابراین چنانچه مدیران و رهبران مدارس از خصایص مثبت رهبری اخلاقی برخوردار باشند و در این فرایند از راهبردهایی مانند توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت معلّمان بهره گیرند، می-توانند شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هر چه بیشتر معلّمان در امور مختلف مدرسه و در نهایت اثربخشی مدرسه فراهم کنند.