چکیده برای بسیاری از دانشجویان، نهاد دانشگاه و آموزشعالی، مَفصل بین آموزش متوسطه و جامعه تخصصی است. لذا خود دانشگاه، هدف یا مطلوب بالذات آنها نبوده، از آن به عنوان پلی برای رسیدن به سرزمین دانش، آمادگی و توانمندی، جهت قبول مسوولیت در انجام امور تخصصی در جامعه استفاده میکنند. بر همین اساس، یکی از اهداف موسسات آموزش عالی، باید شناخت دو عرصه آموزش عمومی و تخصصی، به منظور استقرار پایههای یک پل واقعی و متناسب بین این دو عرصه است. لیکن پایههای این پل برای رشته طراحیصنعتی، مدتهاست از شالودههای خود در هر دو عرصه جدا شده، در دریای متلاطم ابهام، گذشته و البته ناکارآمدیهای ساختاری غوطهور است. بر پایه تکنیک دلفی، اکثر مدیران یا نمایندگان گروههای آموزشی طراحیصنعتی دانشگاههای ایران در قالب یک گروه تمرکز در این مطالعه مشارکت کردند و ضمن تکمیل پرسشنامههای طراحی شده به این منظور، چالشهای عمومی و اختصاصی آموزش طراحیصنعتی در دانشگاه خود را تشریح و به بحث و تبادل نظر گذاشتند. پس از سنجش بسامد اظهارات، اشتراکات و تمایزات چالشهای آموزش طراحیصنعتی در دانشگاههای ایران مورد بررسی قرار گرفت. بجز تمایزات معدودی که بین دانشگاهها وجود داشت، چالشهای آموزشی مشترک و متعدد این رشته، ضرورت بازنگری اساسی این رشته را برای حل مشکلات زیرساختی طراحیصنعتی و ناوبری پویای آن در بستر فرهنگی، اجتماعی و صنعتی کشور به اثبات رساند.