روایت شناسی با تحلیل ساختارها و توصیف قوانین و ویژگی های حاکم بر روایت استوار است و با واکاوی کلیت متون و ارتباط آن ها با یکدیگر برآن است تا به دستور زبانی دست یابد که در همه متون روایی کاربرد داشته باشد. این حوزه از دانش بشری تاجائی پیشرفت نموده که امروزه آن را به عنوان یک شاخه علمی بررسی می کنند. ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی، از جمله روایت شناسان ساختارگرا است که روایت شناسی با او به اوج خود رسید. در چارچوب روایت شناسی وی، سه عامل زمان( بسآمد، تداوم و نظم)، وجه( مسافت و کانون شدگی) و لحن(راوی و روایت شنو) مد نظر قرار می گیرد. رمان تاریخی الطنطوریه، اثر رضوی عاشور، نویسنده ی معاصر مصری که به ترسیم حوادث سال های شکست فلسطین و از جمله روستای الطنطوره می پردازد، گزینه ای مناسب برای مطالعات روایت شناسی محسوب می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ساختار روایی رمان می پردازد تا ضمن فهم دقیق عناصر روایی، زمینه برای درک عمیق و روش تولید معنا از متن وی فراهم شود. رهیافت این پژوهش نشان می دهد که رمان، فاقد نظم خطی است. راوی سیر خشک و گاهشمارانه ی داستان را در هم می شکند. همچنان که استفاده هنری از تکنیک تداوم، مانند خلاصه، حذف، صحنه و توصیف، شتاب داستان را دستخوش نوسان می کند. بسآمد در رمان، نقش تاکید و تثبیت معانی در ذهن مخاطب دارد. تکنیک های بازنمایی گفتار و اندیشه، آیینه ای است که دغدغه های جامعه فلسطین و پدیده ی اشغال و... را انعکاس می دهد. انتخاب کانون گر درونی که دارای دانش همسان با مخاطب است، وجود کانون های متغیر و متعدد از ویژگی بارز رمان الطنطوریه است. تنوع صدا در این داستان آن را به جهان واقعی تبدیل نموده است که شخصیت ها به خاطر دموکراسی حاکم، آزادانه، جهان-بینی و نگرش خود را بیان می دارند. در این رمان، از انواع راوی درون داستانی(اول شخص قهرمان، اول شخص شاهد، من دوم نویسنده و راوی دوم شخص) استفاده شده است. بدیهی است هر کدام از راویان(درون داستانی) برای خلق و آفرینش روایت خویش، روایت شنو خاص خود را خطاب قرار می دهند. روایت شنو رمان، جزو شخصیت ها و درون داستانی است و در کنش روایات دخیل و نگرش او همسو با جهان بینی راوی است. در اثنای روایت، راوی، توضیحاتی را بیان می دارد که متوجه خواننده برون متنی می شود. روش بازنمائی مستقیم و غیر مستقیم ابزاری است که به وسیل