تغییرات اقلیم، پدیده تأثیرگذار دهه های اخیر بر منابع آبی و تهدیدکننده بخش کشاورزی است. بنابراین لزوم توجه جدی به مصرف بهینه آب در بخش کشاورزی به عنوان بزرگ ترین مصرف کننده منابع آبی و داشتن رفتاری تاب آورانه در مواجهه با شرایط خشکسالی و کم آبی امری اجتناب ناپذیر است. این پژوهش باهدف بررسی رفتار تاب آورانه مصرف آب کشاورزان دشت های کبودرآهنگ و رزن- قهاوند در شرایط تغییر اقلیم با استفاده از تئوری های رفتاری انجام گرفت. در این تحقیق مدل پژوهش بر پایه ی دو تئوری ارزش- عقیده- هنجار استرن و همکاران (1999) و تئوری شناخت اجتماعی بندورا (2004) تدوین شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی، ازنظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی و ازنظر روش تحلیل داده ها، از نوع تحقیقات توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کشاورزان دشت های کبودرآهنگ و رزن- قهاوند بودند که 210 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه از طریق فرمول کوکران تعیین شد. لازم به ذکر است که انتخاب روستاها از طریق نمونه گیری خوشه ای و کشاورزان هر روستا از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. پس از گردآوری داده ها، به منظور تجزیه و تحلیل آن ها از شاخص های آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه جهت مقایسه میانگین ها و مدل سازی معادلات ساختاری) استفاده و کلیه تحلیل ها در محیط نرم افزار SPSS نسخه 24 و Smart PLS انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد با وجود اینکه کشاورزان خشکسالی ناشی از تغییر اقلیم و شدت آنرا درک نموده اند اما اکثریت رفتارهای تاب آورانه مصرف آب آنها از حد متوسط پایین تر است. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که هر دو تئوری ارزش- عقیده – هنجار (45/0GoF=) و تئوری شناخت اجتماعی بندورا (44/0GoF=) از برازش قوی برای پیش بینی رفتار تاب آورانه مصرف آب کشاورزان برخوردار بودند و به ترتیب توانستند 17 و 3/39 درصد از واریانس متغیر رفتار تاب آورانه مصرف آب کشاورزی را تبیین کنند. بنابراین در باب مقایسه، تئوری شناخت اجتماعی نسبت به تئوری ارزش-عقیده-هنجار از قدرت پیش بینی بالاتری برای تبیین رفتار تاب آورانه مصرف آب کشاورزان استان همدان برخوردار بود. به نظر این تفاوت قدرت پیش بینی ب