بحث از نسبت بین اخلاق و سیاست و جستجوی راهی برای تنظیم مناسبات این دو ساحت مهم حیات انسان، از مهمترین دغدغههای اندیشمندان سیاسی در تاریخ فکر بشری است. در این جستار با رجوع به نهجالبلاغه بهعنوان یکی از متون شاخص در میراث اندیشهایِ اسلام که راویِ مواجههی اخلاقی امام علی(ع) با جهان و حاصل تجربه زیسته آن حضرت بهعنوان خلیفه مسلمانان در یکی از بحرانیترین دورانهای تاریخ اسلام است تلاش شده است تا رویکرد این متن در مواجهه با پرسش بنیادین نسبت اخلاق و سیاست، با روش تحلیلی بررسی و واکاوی گردد. دستاورد مقاله این است که امام در موقعیت تراژیک پایبندی به اصول و قواعد اخلاقی از یکسو و دوام و قوام بخشیدن به حکومت خویش از سوی دیگر، بهرغم درک عمیق و هوشمندانه از واقعیتهای جامعه و آگاهی از شیوههای متعارَف و معمول سیاستورزی، در چارچوب هستیشناسی توحیدی خویش، حفظ کرامت انسانها و رعایت اصول اخلاقی و پرهیز از خشونت و ارعاب و فریب را، بر بقای قدرت و حکومت حکومتی که معطوف به مصلحت عمومی است ترجیح میدهد و بدین ترتیب منادی شیوهای از سیاستورزی است که در آن، حفظ کرامت انسان بر هر ملاحظه دیگری ارجحیت دارد.