داعش با الهام و استفاده از اندیشه های نظریه پردازانی همانند سیدقطب و عبدالسلام فرج با اقدامات خشونت بار و گسترده خویش و استفاده از وضعیت سیاسی و اجتماعی بحرانی کشورهای عراق و سوریه، باعث ناامنی در منطقه و تهدیدی برای سایر نقاط جهان شده است. این گروه با اعمال وحشیانه خود مرتکب جنایات فجیع بسیاری شده است(مساله). این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است: گفتمان نوسلفی چه نقشی در شکل گیری پدیده داعش داشته است؟(سوال) به نظر می رسد هژمونیک شدن گفتمان نوسلفی در جریان های افراطی با دال های برجسته ای همچون جهاد، تکفیر، خلافت، نفی عقل گرایی و نص گرایی عرصه را برای ظهور داعش فراهم ساخته است(فرضیه)؛ از این رو، تحلیل رابطه مستقیم گفتمان نوسلفی گری و داعش، مقصدی در خور توجه است(هدف). پژوهش حاضر درصدد است با اتکا به تحلیلی گفتمانی لاکلا و موف(روش) توضیح دهد که چگونه داعش با مفصل بندی دال هایی همچون جهاد، تکفیر، نفی عقل گرایی و نص گرایی با دال مرکزی احیای خلافت اسلامی در پی اسطوره سازی و هژمونیک کردن قدرت خویش در منطقه است. داعش خود را پاسخی به بحران های جوامع اسلامی می داند و درصدد احیای دوران عظمت و شکوفایی اسلامی است. داعش در نشریه سازمانی خود دابق، پنج مرحله اصلی را برای برپایی اسلام معرفی می کند: هجرت، جماعت، سرنگونی طاغوت، تمکین و خلافت. همه گفتمان ها هویت خود را از غیریت سازی به دست می آورند، گفتمان داعش نیز هویت خویش را از ضدیت و غیریت با شیعه به دست می آورد. موضع داعش در ضدیت با شیعیان به آموزه های ابومصعب الزرقاوی، رهبر القاعده عراق و پدر معنوی داعش باز می گردد. این نوع گفتمان، منجر به این می شود که داعش به بهانه ی تکفیر افراد بسیاری از مسلمانان و غیر مسلمانان را به طرز وحشیانه ای به قتل برساند. در نتیجه، گفتمان داعش با ترسیم دنیای آرمانی خویش و استفاده از دال های برجسته ای همچون جهاد، تکفیر، خلافت، نفی عقل گرایی و نص گرایی خود را مصداق یک دولت و حکومت ایده آل می پندارد که در صدد بازسازی نظام و جامعه به سبک سلف صالح(صحابه، تابعین، تابعین تابعین)می باشد (یافته).