یکی از مؤلفه های شاخص و بنیادینِ اندیشه سیاسی مفهوم «فضیلت مدنی» است که تحققِ غایت سیاست منوط به بسط و گسترش و تعمیق آن در میان انسانهاست. در این نوشتار ضمن واکاوی آثار مهم عارف بزرگ ایرانی، جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی، ظرفیت و امکانات سیاسی اندیشه وی در چارچوب نظری اسپریگنز و نظریه دلالتی ـ پارادایمی بررسی و تحلیل شده است. مدعای مقاله این است که با توجه به دلالتهای معرفتی، تبیینی، و هنجاری اندیشه مولوی، اندیشه وی متضمن عناصر و مؤلفه های مهمی چون عشق، دوستی، مدارا، و نیز نقد سیاسی و اجتماعی به عنوان شاخص ترین فضیلتهایی است، که آشکارا وجه و صبغه مدنی دارند.