بیتردید ارتباط بین ملتها از جمله نیازهای بدیهی انسان و همواره مورد توجه او بوده است. پر واضح است که سادهترین شیوه برای تعامل با دیگران و دستیابی به تجربههای آنان، پدیدۀ ترجمه است؛ اما نکتۀ قابل توجه در فرآیند ترجمه، تفاوتهای فرهنگی بین ملتها است که این موضوع، باعث ایجاد مشکل در برگردان عناصر فرهنگی شده است. جهت برونرفت از این معضل، ترجمهشناسان روشهای متعددی پیشنهاد دادهاند. از جمله آنها پیتر نیومارک از بنیانگذاران شاخص و سرشناس مطالعات ترجمه در دهه هشتاد سدۀ بیستم است. وی برای تسهیل فرآیند ترجمه، بهویژه ترجمۀ انگارههای فرهنگی مختص زبان مبدأ هجده شیوه پیشنهاد داده که با تکیه بر آنها می-توان روش برگردان و معادلیابی انگارههای فرهنگی را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. در پژوهش حاضر، که با شیوه توصیفی تحلیلی و تکیه بر مدل نیومارک سامان یافته است، به نقد و ارزیابی چهل و دو کنایه در ترجمۀ عربی احمد موسی از رمان چشمهایش بزرگ علوی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که سی و هفت مورد از کنایهها به شیوه تحتاللفظی ترجمه شده و چهار مورد با معادل کارکردی و یک مورد هم به شیوه بومیسازی برابریابی شده است. پرواضح است که ترجمۀ تحتاللفظی شیوه مناسبی برای برگردان تعابیر کنایی به شما نمیرود و بر این اساس ترجمۀ احمد موسی از خوانایی و سلاست قابل قبولی برخوردار نیست و در انتقال تعابیر و اصطلاحات فرهنگبنیاد رمان، توفیق چندانی نداشته است.