در این پروژه کمپلکس های نقره(I) و مس(I) از یک لیگاند بازشیف چهار دندانه شناخته شده مشتق از تریس(2-آمینواتیل)آمین ((L1sb و شکل احیاء شده ی آن ((L1r سنتز و توسط آنالیز عنصری CHN، طیف سنجی UV-Vis، IR، 1H NMR و13C NMR شناسایی شدند. همچنین ساختار، ماهیت پیوند، شدت فلورسانس و فعالیت بیولوژیکی آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. مطالعات فلورسانس نشان داد که شدت نشر فلورسانس L1sb و [AgL1sb]NO3 بیشتر از L1r و [AgL1r]NO3 است. مطالعات برهم کنش با DNA از طریق روش UV-Vis تأیید کرد که L1r و [AgL1r]NO3 برهم کنش مؤثری با DNA دارند و ثابت اتصال محاسبه شده (Kb) از داده های UV-Vis برای L1r و [Ag L1r]NO3 نشان داد که L1r میل ترکیبی بالاتری نسبت به [Ag L1r]NO3 دارد. همچنین، مطالعات فلورسانس رقابتی با استفاده از متیلن بلو (MB) به عنوان یک پروب میان جاگیر، در توافق با اندازه گیری های ویسکوزیته، نشان داد که L1r و [AgL1r]NO3 هر دو از طریق یک حالت میان جاگیر به DNA متصل می شوند. مطالعات تئوری بر روی کمپلکس های Cu(I) و Ag(I) فوق و چندین کمپلکس مشابه نشان داد که انرژی برهم کنش پیوندی فلز-لیگاند در کمپلکس های مس بیشتر می باشد. مطالعات تئوری تابع چگالی روی کمپلکس های (I)Cu و Ag(I) و چندین کمپلکس مشابه نشان داد که انرژی های تفکیک پیوند فلز-لیگاند (BDEs) در کمپلکس های مس بزرگ تر از کمپلکس های Ag(I) است. مقادیر BDE برای کمپلکس های Cu(I) لیگاندهای L1sb، برخلاف کمپلکس های Ag(I) مربوطه، همیشه بالاتر از لیگاندهای غیر بازشیف L1r مربوطه هستند. همچنین داده ها نشان می دهند که ماهیت هر دو پیوند L1sb-فلز و L1r-فلز بیشتر الکترواستاتیک است.