1404/06/17
سید سعید پورعظیمی

سید سعید پورعظیمی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0001-5422-0621
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
جدال شاعر ملی و ملک‌الشعرا
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
عارف قزوینی، ملک‌الشعراء بهار، تصنیف بهار دلکش
سال 1401
مجله بخارا
شناسه DOI
پژوهشگران سید سعید پورعظیمی

چکیده

تحلیل و ارزیابی زندگی و آثار عارف قزوینی (همانند هر آفرینندۀ هنری دیگر) بدون شناخت روحیات و مشرب فکری او ناممکن است. زندگیِ ناآرام و پریشان در کودکی و نوجوانی، احساس عمیق تحقیرشدگی در نخستین دلبستگیِ عاشقانه، انتقام‌جویی‌های مداوم برای تسکین زخم‌های درونی، مرگ دوستانِ جانی در جریان مبارزات آزادی‌خواهانه، خودکشیِ یارانِ هم‌مسلک، رویارویی با فریبکاری مستبدان در کسوت آزادی‌خواهی، برنیامدنِ آرزوهای میهنی و تجربه‌های تلخ و توان‌سوز دیگر از او شخصیتی آسیب‌دیده، عصیانگر، حسّاس، هیجانی، بدبین و پرخاشگر ساخت که آمیزه‌ای از خواست‌های متناقض بود. پیوستنش به جنبش ترقی‌خواهی که گروه‌های متعدد و گسترده‌ای از انقلابیون را در خود جای داده بود، ناگزیر به کشمکش‌هایی می‌انجامید. صراحت و سادگیِ توأمان عارف در مواجهه با رویدادها و کسانی که هریک به طریقی در جریان مشروطیت حضور داشتند، به مناسباتی ناپایدار و سرشار از نزاع انجامید که زندگی‌اش را بستۀ تندباد حوادثِ گوناگون کرد؛ اما همان‌گونه که خود نوشت و سرود از روزی که پا در دایرۀ آزادی‌خواهی گذاشت خواست‌های شخصی را کنار زد و بر عهد شرافتمندانه‌اش تا واپسین نفس ایستاد. می‌توان گفت سراسر عمرش به جدال گذشت: جدال با خویش و دیگران؛ دیگرانی که به داوریِ او پا از طریقِ آزادگی بیرون می‌گذاشتند و به نامِ وطن‌خواهی، به خیانت و عیش و تاراج مشغول یا به نیرنگ و چرب‌زبانی از پیِ سودِ خویش بودند. یکی از آن کسان که خصومت‌های عارف و او به دیر انجامید ملک‌الشعرا، محمدتقی بهار بود.