آن یارِ خلوتخواه که به خاطر شوقِ وصفناپذیر به کتاب، تنوع تألیف، قدرت استدلال، نگرش انتقادی، نثر پاکیزه، حافظۀ نیرومند و مشی ناسازگار میتوان او را «ابوحیّانِ معاصر» نامید بسیار کمتر از آنچه خوانده و اندیشیده مکتوب کرده و اگر جهدِ «کِشندگان ناپدید» نبود، او خود بهسختی تن به نشر نوشتههایش میداد. علیرضا ذکاوتی قراگزلو دههها در سایه ماند و خواند و نوشت؛ اما اگر آنچنان که حافظ میگفت «محکِ تجربه» در میان آید، آشکار میشود که مکتوبات موجز و کمتر شناختهشدۀ او در صحت و اعتبار، بر نگاشتههای بسیاری از سرشناسان و مجلسآذینان رجحان دارد.