در طول دهه های اخیر با رشد و توسعه بسیاری که در سیستم سلامت جوامع به وجود آمده شاهد مهار و کنترل موفق بسیاری از بیماری های حاد بوده ایم. با وجود این تحولات مثبت در عرصه سلامتی، تغییرات گسترده ای که در سبک زندگی و مظاهر زندگی نوین به وجود آمده، باعث شده انسان در معرض ابتلا به بیماری های مزمن و لاعلاج باشد. از جمله بیماری های مزمن می توان به دیابت، ام اس، آرتریت اشاره داشت.بیماری ام اس یک بیماری مزمن مربوط به دستگاه عصبی مرکزی است و در تعریفی جز 10 بیماری مرموز در دنیا محسوب می شود.ام اس یک بیماری خود ایمنی است که در آن سلول های ایمنی بدن به دلایلی که هنوز کاملا شناخته شده نیست به پوشش محافظتی سلول های عصبی حمله کرده و با تخریب آن ها درفرایند انتقال پیام های عصبی بخش های مختلف بدن اختلال ایجاد می کنند. بیماران مبتلا به ام اس با چالش های جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی بسیاری روبه رو می شوند. افرادی با شرایط خاص، مستعد مبتلا شدن به این بیماری هستند، اما به طور قطع این شرایط تنها به عوامل فیزیولوژیک خلاصه نمی شود، به این صورت که عوامل اجتماعی هم نقش مهمی در ابتلای این افراد دارند.عوامل اجتماعی علاوه بر بروز بیماری، درروند و مسیری که بیمار برای زندگی با بیماری انتخاب می کند هم نقش دارند. به نوعی این عوامل اجتماعی هستند که چگونگی تاثیر بیماری بر روی فرد و زندگی اش را تعیین می-کنند. بیماری ام اس تا پایان عمر همراه فرد مبتلا می باشد درنتیجه تبدیل به بخشی از وجود و زندگی فرد می شود، لذا علاوه بر تاثیر در زندگی فردی، نقش مهمی هم در تجربیات اجتماعی بیمار در طول زندگی خواهد داشت. اگر این تاثیرات و ابعاد اجتماعی بیماری به درستی مورد مطالعه قرار گیرد شناخت عمیق تری از این افراد و نیازهایشان میسر شده و در نتیجه ادامه زندگی این بیماران راحت ترمی شود.برای شناخت دقیق این تجارب و دستیابی به دنیای درونی این بیماران باید از روش هایی که امکان دستیابی به این تجارب را فراهم می کنند استفاده کرد.پدیدارشناسی به عنوان یکی ازرویکردهای کیفی، ابزارمناسبی جهت شناخت دقیق این تجارب است.توجه به علائم ذهنی و تجارب درک شده از طرف بیماران در بیماران مبتلا به ام اس از اهمیت بالایی برخوردار است.در این مطالعه با استفاده از روش آنالیز پدیدارشناسی تفسیری تجارب زنان خانه دار مبتلا به ام اس شهر همدان مورد بررسی