سرمایه ی اجتماعی یکی از مفاهیم مهم و پرکاربرد در طیف وسیعی از حوزه های علوم اجتماعی است. با وجود این که طی دو دهه گذشته این مفهوم از اقبال خوبی در بین محققان برخوردار شده است و حتی وارد گفتگوهای روزمره و ادبیات مردان سیاست شده است، تامل در راهبردهای ارتقای این نوع سرمایه برای بهره مندی از منافع آن چندان توسعه یافته نیست. نوشتار حاضر در همین راستا می کوشد به این سوال پاسخ دهد که با اتکاء به چه ملاحظات و راهبردهایی می توان به مداخله و مدیریت در سرمایه ی اجتماعی جامعه ی ایرانی اندیشید؟ پس از بررسی رویکردهای تئوریک مطرح در ارتباط با تعریف و تبیین سرمایه ی اجتماعی، موضع تحلیلی هم افزایی به عنوان چارچوبی برای استخراج ملاحظات و توصیه های راهبردی مورد استفاده قرار گرفته است. راهبردهای متاثر از این دیدگاه به دلیل تاکید همزمان بر ویژگی های نهادی و عملکردی دولت و همچنین ویژگی شبکه های اجتماعی از حیث درون گروهی و یا برون گروهی بودن و در نهایت الگوی ارتباط و تعامل این دو از بر توصیه های سایر دیدگاه ها در خصوص ارتقای سرمایه ی اجتماعی ارجحیت دارند.