1404/02/01

سنبل ناظری

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 6504255920
دانشکده: دانشکده کشاورزی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
مطالعه القاء آندروژنز از طریق کشت بساک در فلفل همدانی و فلفل دلمه‎ای (Capsicum annuum)
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
باززایی گیاه، جنین زایی، فلفل، کالوس زایی، کشت بساک، گیاه هاپلوئید.
سال 1401
پژوهشگران مهسا مرادی(دانشجو)، اصغر میرزائی اصل(استاد راهنما)، سنبل ناظری(استاد راهنما)، فرشاد دشتی(استاد مشاور)

چکیده

فلفل به عنوان یکی از اعضای مهم خانواده ی سولاناسه شناخته می شود. در این تحقیق کشت بساک چهار ژنوتیپ هیبرید فلفل دلمه ای، Maxibell، Padron، Westland و Vergasa و چهار ژنوتیپ فلفل غیردلمه ای بومی استان همدان به نام های بیور یک، بیوردو، بیور سه و فلفل شمشیری انجام گرفت. دو روش کشت بساک داماس و همکاران و سیبی و همکاران مقایسه شدند. این دو روش از لحاظ نوع محیط کشت و شرایط باززایی و نگهداری جنین باهم تفاوت داشتند. در هر روش اثر منبع کربن مورد بررسی قرار گرفت. منبع کربن شامل گلوکز( 10، 20و 30 گرم در لیتر) و همچنین ساکارز( 30 گرم در لیتر) بودند که محیط کشت 30 گرم در لیتر ساکارز به عنوان شاهد انتخاب شد. در روش داماس و همکارن از سه نوع محیط کشت C، R و MS استفاده شد. که محیط کشت C برای کالوس زایی و محیط کشت R برای باززایی و محیط کشت MS برای رشد گیاهچه باززایی شده استفاده شد. در روش سیبی و همکاران از یک محیط دو فازی مایع و جامد استفاده شد. محیط مایع، محیط Nisch and Nisch بدون آگار بود و محیط کشت جامد، محیط کشت Nisch and Nisch حاوی 8 گرم در لیتر آگار و 5 درصد کربن فعال و بدون هورمون بود. ژنوتیپ Vergasa بهترین عملکرد را به طور کل در هر دو روش داشت و این ژنوتیپ بهترین باززایی گیاه را در محیط کشت حاوی 20 گرم در لیتر گلوکز (05/6 درصد)، نشان داد. بهترین باززایی برای فلفل همدانی در محیط کشت 30 گرم در لیتر گلوکز مربوط به ژنوتیپ یک (5/4 درصد) و دو (00/4 درصد) بودند. به طور کل روش سیبی و همکاران نتیجه بهتری را نشان داد به طوری که از 68 گیاه باززایی شده 38 عدد آن مربوط به روش سیبی و همکاران بود. درصد گیاهان هاپلوئید باززایی شده در روش داماس و همکاران 40 درصد و در روش سیبی و همکاران 52 درصد بود. همچنین در روش سیبی و همکاران از هورمون استفاده نشد ولی با این اوصاف نتایج بهتری نسبت به روش داماس و همکاران نشان داد.