ترجمه یکی از اساسی ترین مسائل ادبی دنیای معاصر است، چرا که وظیفه مترجم تنها جایگزینی الفاظ نیست، بلکه به عنوان یک عنصر فعال و میانجی گر، سعی در انتقال معنای متن مبدأ و حفظ ساختار زبان مقصد و معیار دارد. نشانداری یک مفهوم زبان شناختی ا ست که با کمک آن می توان کاربرد کم یا زیاد برخی ساخت ها یا مقوله های زبانی و وجود برخی محدودیت ها در کاربرد آن ها را توجیه کرد. مفهوم نشانداری از مفهوم اولیه اش که توسط تربستکوی مطرح شد، به مرور تغییر کرد و وارد دیگر سطوح زبانی شد. علاوه بر نشانداری واجی، نشانداری صرفی، نحوی، التزامی، توزیعی، معنایی و استعاری نیز مورد بررسی و واکاوی محققان زبان شناس قرار گرفت. پژوهش پیش رو با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد زبان شناختی و با هدف کیفیت سنجی و ارزشیابی منتخبی از ترجمه های نهج البلاغه ابتدا به معرفی نشاندار استعاری با تکیه بر استعاره مفهومی و سپس ترجمه ی واژگان و جملات نشاندار استعاری خطبه غرّاء و نامه سی و یکم از نهج البلاغه در پنج ترجمه ی انصاریان، مبشری، فیض الاسلام، زمانی و شهیدی بر اساس سطح سبکی گارسس می پردازد. سطح سبکی دارای ویژگی های مثبت؛ حفظ اسم های خاص با معادل در متن مقصد و حفظ آرایه های ادبی و دارای ویژگی های منفی؛ حفظ ساختارهای متن مبدأ، بسط خلاقانه، بسط ساده، اشتباه مترجم، حذف آرایه های ادبی به خصوص استعاره و تغییر در آرایه های ادبی می باشد و به وجود رابطه معکوس بین جنبه های منفی و مثبت و میزان مقبولیت قائل است. بدین معنا که، هر چه مقدار ویژگی های منفی بیشتر باشد، میزان کفایت (دقت مترجم در رساندن پیام مورد نظر) و مقبولیت (میزان پذیرفتنی بودن از نظر خوانندگان زبان مقصد) کمتر است و هر چه ویژگی های مثبت بیشتر باشد، میزان کفایت و مقبولیت زیادتر خواهد بود. نتایج تحقیق نشان می دهد، روش ترجمه انصاریان با حفظ استعاره به عنوان ویژگی مثبت در سطح سبکی گارسس بیشترین همخوانی و مبشری، زمانی و شهیدی به ترتیب در مراحل بعدی قرار دارند و روش ترجمه فیض الاسلام بیشتر با افزوده سازی همخوانی دارد و همچنین روش ترجمه انصاریان از ویژگی منفی کمتر و در مجموع روش ترجمه انصاریان از کفایت و مقبولیت بیشتری برخوردار است.