در سالهای اخیر، تضاد منافع زیستمحیطی با معیشت کشاورزان به یکی از مهمترین مسائل حکمرانی محیطزیست و کشاورزی در حوضه آبریز زایندهرود تبدیل شده است. بنابراین، دستیابی به نقطه تعادل میان سود اقتصادی با استفاده از الگوی کشت بهینه و جلوگیری از برداشت بیرویه منابع آب زیرزمینی از اهمیت زیادی برای سیاستگذاران این حوزه برخوردار است. در این پژوهش، تابع محیطزیست با استفاده از محدودیت منابع آب و تابع اقتصادی با استفاده از سود اقتصادی محصولاتی که در دشت کوهپایه- سگزی کشت میگردد در بازه زمانی 1390 – 1376مدلسازی گردید. تابع نش با استفاده از بهینهسازی غیرخطی مقید با توجه به محدودیت منابع آب در هر سال بهینه شد. پس از آن، الگوی کشت محصولات با روش تئوری بازیها و روش برنامهریزی خطی محاسبه شد. نتایج نشان داد که کاهش مصرف آب در روش تئوری بازیها %31و برای روش برنامهریزی خطی %17است. در این حالت، میزان کاهش سود برای این دو روش به ترتیب %17و %4نسبت به حالت مبنا است. نتایج نشان داد که افت سطح آب زیرزمینی برای هیدروگراف معرف دشت و روش برنامهریزی خطی به ترتیب برابر با 3/69و 2/04متر است. در حالی که در روش تئوری بازیهای بهینه شده با وزن تابع اقتصادی ،0/5تراز آب زیرزمینی دشت افزایش 7/45متری دارد. با توجه به میزان کاهش مصرف آب، میزان کاهش سود و افزایش تراز آب زیرزمینی، روش تئوری بازیهای بهینه شده با وزن 0/5نسبت به روش برنامهریزی خطی برتری دارد.