بررسی و تعیین عامل های موثر بر قصد و رفتار کارآفرینی از جمله موضوع های مهم در ادبیات کارآفرینی است. اگرچه بیش تر از خلاقیت به عنوان جزو جدایی ناپذیر کارآفرینی یاد شده است، اما آن چنان که باید نقش و جایگاه این ویژگی با استفاده از یک چارچوب نظری معتبر بررسی نشده است. هدف این پژوهش آن است که با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده، نقش خلاقیت در توسعه و شکل گیری قصد کارآفرینانه و پیش آیندهای آن را بررسی کند. جامعه آماری این تحقیق 1450 نفر دانشجوی کشاورزی سال آخر در چهار دانشگاه غرب کشور (همدان، کردستان، کرمانشاه و لرستان) بود که بر پایه فرمول تصحیح جامعه محدود دانیل حجم نمونه 300 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه گرد آوری شد. روایی محتوایی پرسشنامه را گروهی از خبرگان بررسی و تایید کردند و پایایی بخش های مختلف آن نیز با استفاده از ضریب تتای ترتیبی تایید شد (87/0 - 81/0=θ). نتایج به دست آمده از مدل یابی معادله های ساختاری نشان داد که دو متغیر انگیزشی یعنی نگرش و کنترل رفتاری درک شده رابطه ی مثبت و معناداری با قصد کارآفرینانه دارند در حالی که رابطه ی هنجارهای ذهنی معنی دار نبود. هم چنین، خلاقیت رابطه مثبت و معنی داری با نگرش و کنترل رفتاری داشت. البته خلاقیت به صورت غیرمستقیم و به واسطه ی کنترل رفتاری درک شده و نگرش نسبت به کارآفرینی با قصد کارآفرینانه ارتباط داشت. یافته های این پژوهش بر اهمیت نقش خلاقیت در توسعه قصد کارآفرینی تاکید دارند، به نظریه ی رفتار برنامه ریزی شده کمک می کنند و کاربردهایی برای آموزش کارآفرینی پیشنهاد می دهند.