نواحی روستایی در چند دهه اخیر دستخوش تغییرات اجتماعی اقتصادی گسترده ای شده اند. این تغییرات عمدتا در ارتباط با دگرگونی و بازسازی کشاورزی، نوسازی، تخلیه جمعیت، کمبود زیرساخت ها و تخریب محیط زیست در نواحی روستایی می باشند. به خاطر همین تغییرات، ظرفیت اقتصادی و اشتغال زایی بسیاری از روش های سنتی کاهش یافته است. اخیرا گردشگری روستایی بویژه در کشورهای در حال توسعه به عنوان ابزاری کلیدی و مهم برای توسعه پایدار روستایی مورد توجه قرار گرفته است. این نوع گردشگری به منظور تنوع بخشی به اقتصاد روستایی و گشایش راه های جدید برای ایجاد درآمد و اشتغال مورد استفاده قرار می گیرد. ولیکن گردشگری هم مانند سایر صنایع می تواند مشکلات و اثرات منفی فراونی برای جامعه روستایی ایجاد نماید. اخیرا مفهوم گردشگری روستایی یکپارچه به عنوان ابزاری برای تسهیل توسعه روستایی جامع تر و تلفیق ملاحظات اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی در سطح جامعه محلی و در نتیجه کاهش اثرات منفی گردشگری مد نظر قرار گرفته است. ولیکن اکثر مدل های توسعه از جمله مدل گردشگری روستایی یکپارچه که بر برنامه ریزی مشترک، یادگیری و مشارکت تاکید دارند، از کشورهای توسعه یافته نشات گرفته اند و به کار رفته اند. بنابراین ضروری است که هنگام کاربرد چنین مدل هایی در نواحی روستایی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، ملاحظات و تعدیلات لازم مد نظر قرار گیرند. مقاله حاضر به تشریح مفهوم گردشگری روستایی پرداخته و بعضی از چالش های مهم توسعه گردشگری روستایی بویژه در ارتباط با تلفیق گردشگری و جوامع روستایی در کشورهای در حال توسعه را مورد بحث قرار می دهد و کاربرد و شرایط چارچوب گردشگری روستایی یکپارچه را به عنوان رهیافتی بالقوه برای توسعه گردشگری روستایی در کشورهای در حال توسعه را بررسی می کند.