این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مشارکتی و اعتماد سازمانی با تسهیم دانش معلمان مدارس ابتدایی شهر قم در سال تحصیلی 1401-1400 انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر قم در سال 1401-1400 به تعداد 3990 نفر (زن و مرد) بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 351 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه: الف) فرهنگ مشارکتی دنیسون و همکاران (2014)، ب) تسهیم دانش واندن هوف و وان وینن (2004) و ج) اعتماد سازمانی گیج و تاتر(2006) استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تأیید استاد راهنما قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب:90/0، 95/0 و 88/0 به دست آمد. برای تجزیه تحلیل داده های پژوهش از روش های آمار توصیفی در حد: فراوانی، درصد، جدول، نمودار، میانگین و انحراف معیار و همچنین از روش های آمار استنباطی در حد: آزمون کالموگروف - اسمیرونوف، آزمون تی تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه از طریق نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تجزیه تحلیل داده ها نشان داد: وضعیت فرهنگ سازمانی مشارکتی از نظر معلمان مدارس ابتدایی شهر قم با میانگین 04/4 بالاتر از حد متوسط(3) است. وضعیت تسهیم دانش معلمان با میانگین 18/4 و وضعیت اعتماد سازمانی معلمان با میانگین 03/4 نیز از حد متوسط (3) بالاتر است. بین فرهنگ سازمانی مشارکتی مدارس و تسهیم دانش معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. بین اعتمادسازمانی و تسهیم دانش در بین معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلفه های متغیر فرهنگ سازمانی مشارکتی قدرت پیش بینی تسهیم دانش معلمان را دارند و مجموعاً 5/30 درصد از تغییرات تسهیم دانش را تبیین می کنند. همچنین مؤلفه های اعتماد سازمانی، قدرت پیش بینی تسهیم دانش معلمان را دارند و مجموعاً 9/39 درصد از واریانس نمرات تسهیم دانش را تبیین می کنند.