پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه اخلاق کار اسلامی و حمایت سازمانی ادراک شده با بی تفاوتی سازمانی معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 98-1397 صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان به تعداد 1757 نفر (214 نفر مرد و 1543 نفر زن) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و براساس فرمول جدول برآورد کرجسی و مورگان تعداد 316 نفر (38 نفر مرد و 278 نفر زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه اخلاق کار اسلامی رخمن (2010)، پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده آیزنبرگر و همکاران (1986)، و پرسشنامه بی تفاوتی سازمانی دانایی فرد و همکاران (1389) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها موردتأیید استاد راهنما قرار گرفت. همچنین پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (اخلاق کار اسلامی"91/0"، حمایت سازمانی ادراک شده"82/0" و بی تفاوتی سازمانی"92/0") ارزیابی شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل: نمودار، درصد، میانگین و انحراف معیار و همچنین روش های آمار استنباطی همچون: آزمون کالموگروف-اسمیرونوف، تی تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج تی تک گروهی نشان داد که وضعیت اخلاق کار اسلامی و حمایت سازمانی ادراک شده بالاتر از حد متوسط (3) و وضعیت بی تفاوتی سازمانی کمتر از حد متوسط (3) می باشد. ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بین اخلاق کار اسلامی و حمایت سازمانی ادراک شده و بی تفاوتی سازمانی معلمان مدارس ابتدایی شهر همدان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که از بین مؤلفه های اخلاق کار اسلامی تنها مؤلفه نگرش مثبت نسبت به کار توانایی پیش بینی بی تفاوتی سازمانی معلمان را دارد و همچنین نتایج تحلیل رگرسیون ساده نشان داد که حمایت سازمانی توانایی پیش بینی بی تفاوتی سازمانی معلمان را دارد.