سیروس قنبری

هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک رهبری تحولی و رشد حرفه ای کارکنان با چابکی سازمانی دانشگاه بوعلی سینا و علوم پزشکی همدان در سال تحصیلی 97-1396 بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا به تعداد 704 نفر و علوم پزشکی همدان به تعداد 447 نفر بود که مطابق جدول کرجسی و مورگان، نمونه برای هر یک از دانشگاه های مورد مطالعه به صورت جداگانه تعیین شد. حجم نمونه برای دانشگاه بوعلی سینا 256 نفر و برای دانشگاه علوم پزشکی همدان 210 نفر برآورد گردید برای جلوگیری از افت نمونه حدود 10 درصد به حجم نمونه اضافه شد و بدین ترتیب در دانشگاه بوعلی سینا تعداد 270 پرسشنامه و در دانشگاه علوم پزشکی تعداد 232 پرسشنامه توزیع گردید و در نهایت در مرحله تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها، تعداد 260 پرسشنامه از دانشگاه بوعلی سینا و 230 پرسشنامه از دانشگاه علوم پزشکی همدان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از روش نمونه-گیری تصادفی طبقه ای نسبی جهت انتخاب نمونه پژوهش استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه رهبری تحولی باس و آولیو (2000)، پرسشنامه رشد حرفه ای آکفیلت و کوت (2005) و پرسشنامه چابکی سازمانی شریفی و ژانگ (1999) بود. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و دیدگاه استاد راهنما استفاده شد و پایایی آن ها با استناد به آلفای کرونباخ برای پرسشنامه رهبری تحولی 95/0، پرسشنامه رشد حرفه ای 94/0 و پرسشنامه چابکی سازمانی 94/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص های آمار توصیفی نظیر جدول، نمودار، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و شاخص های آمار استنباطی، مانند آزمون کالموگروف _اسمیرونوف، آزمونt تک گروهی، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که میزان استفاده مدیران از سبک رهبری تحولی و میزان چابکی سازمانی دانشگاه بوعلی سینا و علوم پزشکی همدان و میزان رشد حرفه ای کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان بالاتر از حد متوسط و میزان رشد حرفه ای کارکنان دانشگاه بوعلی سینا در حد متوسط بود. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک رهبری تحولی مدیران با چابکی سازمانی و بین رشد حرفه ای و چابکی سازمانی دانشگاه بوعلی سینا و علوم پزشکی همدان رابطه مثبت و معنادا