1404/06/18
ستار عزیزی

ستار عزیزی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 55131133100
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
سنجش نظریه جدایی‌ چاره‌ساز در پرتو مکاتب فلسفی حقوق بین‌الملل: آوردگاه حقوق طبیعی و پوزیتیویسم حقوقی
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
جدایی چاره‌ساز، حقوق طبیعی، پوزیتیویسم حقوقی، حق تعیین سرنوشت
سال 1403
مجله دو فصلنامه حقوق بشر
شناسه DOI
پژوهشگران ستار عزیزی ، موسی کرمی

چکیده

نظریه جدایی چاره‌ساز، که در بستر حق تعیین سرنوشت خارجی گروه‌های واجد وصفِ «مردم» پدیدار می‌شود، از مناقشه‌برانگیزترین مفاهیم نوپدید در عرصه حقوق بین‌الملل عام و نظام بین-المللی حمایت از اقلیت‌ها به‌طور خاص به‌شمار می‌رود. با بررسی دیدگاه‌های موافقان و مخالفان این نظریه، می‌توان رد پای مکتب‌های فلسفی حقوق بین‌الملل و به‌طور مشخص دو مکتب حقوق طبیعی و پوزیتیویسم حقوقی را در علت موافقت یا مخالفت با آن پیگیری کرد. موافقان این نظریه را می‌توان در صف باورمندان به مکتب حقوق طبیعی و اصول بنیادین آن قرار داد و مخالفان آن را در شمار پیروان مکتب پوزیتیویسم حقوقی محسوب نمود. باورمندان مکتب حقوق طبیعی، با گشودن راه ورود و تأثیر ارزش‌ها و اصول اخلاقی به حقوق بین‌الملل، نظریه جدایی چاره‌ساز را به‌عنوان آخِرین راه‌کار برای نجات مردمان تحت ستم در برابر حکومتی خودکامه، مجاز و مشروع می‌شمارند. این درحالی است که دنباله‌روان مکتب پوزیتیویسم حقوقی، با تأکید بر اراده و منافع دولت‌ها، این نظریه را در چارچوب حقوق موضوعه و حقوق بین‌الملل کنونی که عموماً و عمدتاً مبتنی بر رضای دولت‌هاست، مردود می‌انگارند. در این مقاله، نگارندگان سر آن دارند تا با به-کارگیری شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر کتاب‌ها و مقاله‌های مرتبط، نظریه جدایی چاره‌ساز را در پرتو دو مکتب فلسفی حقوق بین‌الملل یعنی مکتب‌های حقوق طبیعی و پوزیتیویسم حقوقی، به سنجش درآورند.