در این پژوهش، تأثیر نیازهای انسانی بر میزان دلبستگی مردم شهر تهران به سکونتگاهشان مورد ارزیابی قرار گرفت. برای نزدیک ساختن کیفیت ساخت به نیازهای واقعی مردم از خانه، سؤالهای پژوهش شکل گرفت: اولویت نیازهای اساسی کاربران در خانه کدام است؟ علت چیست؟ کدام عوامل در خانه نیازهای اساسی را مرتفع میسازد و برای ساکنین نسبت به سکونتگاهشان، ایجاد دلبستگی مینماید؟ آیا نیازهای اساسی انسان در خانه از همان مراتب اولویت مدل مازلو تبعیت میکند؟ فرضیه پژوهش براین اصل است که نیازهای اولیه انسانی و به تعبیری نیازهای جسمانی و امنیت، باید طبق مدل پیشنهادی مازلو از اولویت باالیی بین ساکنین برخوردار باشد، اما جابهجایی بین دیگر نیازها با توجه بهوجود فرهنگهای متنوع در شهر تهران با مهاجرتپذیری باال وجود دارد. در این خصوص430 پاسخنامه از بیش از 1000 1 استخراج و سؤاالتی پرسشنامه توزیع شده قابل بررسی شناخته شد. شاخصهای این سنجش براساس نظریه هشاس 2 در نظامهای اجتماعی- کالبدی و مسائل برای سنجش میزان تأمین نیازهای انسانی مدل مازلو براساس تحلیل استیل طراحی، مطرح شد. هدف از طی این فرآیند، سنجش میزان رضایتمندی افراد از تأمین این نیازها با میزان دلبستگی به محل سکونت است. در پرسشنامه سؤالی مبنی بر اولویتبندی گزارههای مرتبط با مسائل سکونتگاه در مرتبههای مختلف نیاز انسانی طرح شد. این سؤال با 18 گزینه اولویتبندی مرتبه نیازها در نظامهای اجتماعی- کالبدی و مسائل طراحی را میآزماید. گستردگی تحلیل موارد مؤثر بر اولویتبندی نیازها منجربه بررسی تنها سه مرحله اول نیاز انسانی شد، نتایج این پژوهش نشان داد، سه گزاره اول نیازهای انسانی در دلبستگی به محل سکونت بیشترین تأثیر را دارد. این نیازها شامل نیازهای جسمانی )سرپناه، دسترسی به خدمات(، امنیت و احساستعلق میباشد. این پژوهش عوامل مؤثر بر رفع این نیازها را بهوسیله آزمون همبستگی پیشبینی کرده است. اما آن چیزیکه همچنان پاسخ میطلبد، تأثیر دیگر مراحل نیازهای انسانی بر خانه است.