در پژوهش حاضر، به مطالعه استعاره مفهومی «خشم به مثابه گرما» در زبان های عربی و فارسی بر اساس نظریه شناختی کُوچِش پرداخته ایم. بررسی مقایسه ای عبارت های شناختی این استعاره، طبق الگوی پیشنهادی کرشفسکی، نشان می دهد که سخنگویان این دو زبان چگونه درک خود را در اینباره سازمان می دهند. این تحقیق، از این واقعیت ناشی می شود که امروزه مبحث استعاره های مفهومی در زمینه مطالعات فرهنگی و میان فرهنگی، امکان بررسی شناختی فرهنگ ها را فراهم و از چرایی شباهت ها و تفاوت های آنها پرده برمیدارد. بررسی منتخبی از رایجترین عبارت های شناختیِ زبان های فارسی و عربی ، نشان می دهد که بسیاری از جنبه های استعاره مذکور در این دو زبان، مشترک و برخی دیگر مختلف می باشد. شباهت ها غالبا ناشی از درک مشترک از بدن به جهت تجربیات مشترک فیزیولوژیکی و بافت های مادی و فرهنگی مشابه، و تفاوت ها ناشی از وجود تفاوت در این بافت ها، مفهوم سازی با مبدأهای مختلف، نوع دستوری زبان های مذکور و میزان شرح و بسط استعاری می باشد.