شالوده شکنی اواخر دهۀ شصت قرن بیستم، از بطن ساختارگرایی سربرآورد. نقد شالوده شکن با نقض متافیزیک حضور، توسط ژاک دریدا مطرح شد که در آن سویۀ کلام محوری متن نقض شده و به تمام سویه های آن توجه می شود. هدف از همه جانبه نگری در این رویکرد نقدی، جستجوی معانی پنهان متن وابعاد متافیزیکی آن است. مجموعۀ «دمشق الحرائق» از مجموعه داستان های زکریا تامر نویسندۀ سوری داستان کوتاه در جهان عرب است. این مقاله با انتخاب دو داستان کوتاه«وجه القمر» و «موت الشعر الأسود»، از این مجموعه با بکارگیری رویکرد شالوده شکنی با شیوه ای جدید به واکاوی متنِ این مجموعه پرداخته است. روش پژوهش شالوده شکنی به شیوه توصیفی تحلیلی است وپس از تحلیل مشخص گردید که مهمترین تقابل موجود در داستان ها میان امید/ناامیدی، عزت/ذلت، واسارت/آزادگی است. با تحلیل این تقابل ها وشالوده شکنی آن ها چنین بر می آید که وجود وارونگیِ تقابل در داستان ها نشان دهندۀ عدم پذیرش قطب برتر توسط طبقۀ مظلوم است که البته می توان آن را عدم آگاهیِ آن ها یا عدم وجود قدرت برای مقابله با آن دانست