مدیریت زنجیره تامین به دنبال افزایش عملکرد رقابتی از طریق یکپارچه سازی تنگاتنگ کارکردهای درونی یک شرکت و برقراری ارتباط موثر میان آنها با عملکردهای بیرونی تامین کنندگان، مشتریان و سایر اعضای کانال است. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل جامعی است که، درک روابط بین استراتژی های عملیات، استراتژی های زنجیره تامین ناب و چابک، یکپارچگی های زنجیره تامین و عملکرد شرکت را تسهیل می بخشد. این پژوهش از منظر هدف، یک پژوهش کاربردی می باشد. در این پژوهش از هر دو روش میدانی و کتاب خانه ای برای جمع آوری داده استفاده شد. ابزار اصلی جمع آوری داده در این پژوهش پرسشنامه استاندارد بود که دارای روایی محتوایی بوده و پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید. جامعه آماری پژوهش مدیران و خبرگان حوزه صنعت در شرکت های صنعتی شهر قزوین می باشد. در این پژوهش از روش نمونه برداری خوشه ای و تصادفی ساده استفاده شد و در نهایت 132 پرسشنامه سالم برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید. نتایج نشان دهنده ی تایید کلیه فرضیات پژوهش می باشد. نتایج نشان می دهند که زنجیره تأمین ناب مناسب شرکت هایی است که اولویت های اصلی خود را به استراتژی های هزینه، کیفیت و تحویل کالا اختصاص می دهند، درحالی که زنجیره تأمین چابک برای به درد شرکت هایی می خورد که بر سر استراتژی انعطاف پذیری رقابت می کنند. علاوه بر این می توان نتیجه گرفت که به استفاده از اصول زنجیره تامین ناب و چابک مستلزم به کارگیری سطح بالایی از یکپارچگی می باشد.
