این پژوهش از نوع کیفی بوده که در آن از رویکرد نظریه پایه ور بهره گرفته شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه ژرفایی استفاده شد. روش نمونه گیری تحقیق از نوع هدفمند نظری بوده که به شیوه ی گلوله برفی انجام پذیرفت. بر همین نفر از کارفرمایان و اعضای هیئت علمی کشاورزی، داده ها به اشباع 9 نفر از دانش آموختگان کشاورزی و 21پایه، با مصاحبه با نظری رسیدند. ملاک انتخاب دانش آموختگان، گرایش به شرکت در مصاحبه، داشتن اطلاعات کافی و لازم نسبت به موضوع اشتغال دانش آموختگان، دست کم دو سال بی کار بودن پس از دانش آموختگی و جویای کار بودن در نظر گرفته شده است. تحلیل داده ها در فرایندهای نمادگذاری باز، محوری و گزینشی برای شناسایی مقوله ها و بر پایه ی الگوی اشتراوس و کوربن ی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر یا واسطه ای، راهبردها و پی آمدها ّ )، با برقراری ارتباط میان مقوله ها با شرایط عل 1998( انجام شدند. بر پایه ی یافته های تحقیق مهم ترین چالش ها و بازدارنده های دانش آموختگان کشاورزی در زمینه ی اشتغال عبارت بودند از: کیفیت پایین و محتواهای نامناسب برنامه های درسی دانشگاه ها، ماهر نبودن مدرسان دانشگاه در آماده سازی دانشجویان برای ورود به بازار کار، نداشتن آشنایی کافی با کارآفرینی در دوران تحصیل، کم بود خدمات و حمایت های مشاوره ای به دانش آموختگان، نبود زیرساخت های کافی، چالش های فردی و مهارتی چون نداشتن اعتماد به نفس و روحیه کار و مهارت های لازم بین دانشجویان و دانش آموختگان، نبود اعتبارات و امکانات مالی کافی، نبود زمینه ی ارتباط و هماهنگی بین سازمان های مرتبط با کشاورزی، نبود قانون مناسب اداری، چالش های فرهنگی اجتماعی و چالش های ساختاری اقتصاد کشاورزی کشور.