اخیرا از کارآفرینی بطور مکرر بعنوان یک راهبرد نوین در توسعه روستایی یاد شده است. کارآفرینی روستایی بعنوان یک مفهوم ایدئولوژیک جهت تلقین روح سرمایه داری در روستاها و عرصه کشاورزی، عرصه ای که ماهیتا با مکانیسمهای سرمایه سالارنه تفاوت دارند؛ نیازمند پرسشگری و نقّادی است. این پژوهش کیفی بلحاظ معرفت شناختی از پارادایم تعبیرگرایی و از لحاظ روش شناختی از مرور اسنادی نظری و نیز تحلیل محتوای انتقادی متون مصاحبه با 5 کارآفرین، نخبه دانشگاهی و متولی کارآفرینی در بخش روستایی و - کشاورزی، بعنوان یک بخش تکمیلی برای مرور اسنادی، بهره میبرد تا ضمن تشخیص مناسبات گفتمانی در حیطه کارآفرینی روستایی به راهبردهایی بدیل و بستریافته در این خصوص دست یابد. بر اساس یافته های پژوهش، مناسبات گفتمانی حاصله به ترتیب عبارتند از: ) 1( در فضای گفتمانی کارآفرینی روستایی ایران، اصالت با سرمایه است نه کار، ) 2( در فضای گفتمانی کارآفرینی روستایی ایران، بر خصوصی سازی، بازار آزاد و دولت حدّاقلی که از ویژگیهای نظام سرمایه داری هستند؛ تاکید میشود؛ و ) 3( در فضای گفتمانی کارآفرینی روستایی ایران بر اهمیت فنآوری بسیار تاکید میشود و این امر، ضمن کم مایه کردن مباحث "تئوریک" درباره این موضوع، بر "عمل" سودآوراصالت میبخشد. همچنین در این پژوهش از خلال مساله ای نمودن گفتمانهای هژمونیک کارآفرینی روستایی، پدیده و مفهوم "کارآفرینی روستایی انسانشناختی" با عناصر تشکیل دهنده ای همچون: "امر محلی"، " عدالت اجتماعی" و " کار گروهی یا دسته جمعی" و معرفت شناختیِ پسا اثباتگرابعنوان بدیلی برای کارآفرینی روستایی سرمایه سالار موجود معرفی گردیده است.