این پژوهش با هدف تدوین برنامه آموزشی خودشکوفایی جهت توانمندسازی زنان و مردان متأهل، بر اساس نتایج ارزیابی مدل ساختاری از روابط بین فرزندپروری ادراک شده، خودشناسی انسجامی، انعطافپذیری روانشناختی و خودشکوفایی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل شهر شیراز در سال 1401 و حجم نمونه 409 نفر (205 زن، 204 مرد) بود که به شیوه نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای خودشکوفایی اهواز اسماعیل خانی (1380)، فرزندپروری ادراک شده گرولنیک و همکاران (1997)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008) و انعطافپذیری روانشناختی بن ایتژاک و همکاران (2014) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و توسط نرمافزارهایAMOS و SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشانگر برازش مطلوب پس از حذف برخی از مسیرهای مدل پیشنهادی پژوهش بود. همچنین مسیر مستقیم حمایت والدین از خودپیروی به خودشناسی انسجامی، حمایت والدین از خودپیروی به انعطافپذیری روانشناختی، مهرورزی والدین به خودشکوفایی، خودشناسی انسجامی به خودشکوفایی، و انعطافپذیری روانشناختی به خودشکوفایی معنادار بودند. علاوه بر اینها، بر اساس نتایج آزمون بوت استراپ، خودشناسی انسجامی در رابطه بین فرزندپروری ادراک شده و خودشکوفایی و نیز انعطافپذیری روانشناختی در رابطه بین فرزندپروری ادراک شده و خودشکوفایی نقش میانجی داشت. همچنین برنامه آموزشی خودشکوفایی جهت توانمندسازی زنان و مردان متأهل که بر اساس نتیجه فرضیه کلی پژوهش تدوین شد، از اعتبار مطلوب برخوردار بود. بر اساس یافتههای پژوهش، به نهادهای تربیتی، مدرسان رشد و توسعه فردی و مشاوران مدارس توصیه میشود جهت افزایش و پرورش افراد خودشکوفا در جامعه، در گام اول بر توانمندسازی زنان و مردان متأهل به عنوان مهمترین عنصر و الگوی ترییتی در این زمینه، تأکید ویژه داشته باشند و بستر آموزش این امر مهم را برای آنان فراهم نمایند