از آن جایی که خلق به عنوان یک عامل کلیدی تأثیرگذار بر فرایندهای شناختی و انگیزشی، شناخته شده است، پرداختن به آن موردتوجه روان شناسان است؛ لذا این پژوهش باهدف شناسایی تأثیر القای خلق بر انعطاف پذیری شناختی، نیاز به شناخت و خلاقیت دانشجویان انجام شد. طرح پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری موردمطالعه کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال 1401-1402 بود. 45 نفر از کسانی که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه های آزمایش 6 جلسه 60 دقیقه ای القای خلق مثبت و منفی در نظر گرفته شد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسش نامه نیاز به شناخت کاسیوپو و پتی (1984) و پرسش نامه خلاقیت عابدی (1372)گردآوری و با روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) و با نرم افزار SPSS 27 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد؛ اثر القای خلق مثبت بر خلاقیت معنادار نیست (05/0 p>، 20/1 = F) اما اثر القای خلق مثبت بر انعطاف پذیری شناختی معنادار است و میزان آن را افزایش می دهد، باتوجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 21 درصد است (05/0 p<، 13/6 = F). همچنین اثر القای خلق مثبت بر نیاز به شناخت معنادار است و میزان آن را افزایش می دهد و باتوجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 24 درصد است (05/0 p<، 78/7 = F). از طرف دیگر نتایج پژوهش نشان داد؛ اثر القای خلق منفی بر خلاقیت معنادار نیست (05/0p> ، 12/0 = F)، اما اثر القای خلق منفی بر انعطاف پذیری شناختی معنادار است و میزان آن را کاهش می دهد، باتوجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 30 درصد است (01/0 p<، 76/10 = F). همچنین اثر القای خلق منفی بر نیاز به شناخت معنادار است و میزان آن را کاهش می دهد، باتوجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 43 درصد است (01/0 p<، 66/18 = F). لذا با بررسی یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، القای خلق به ویژه خلق مثبت می تواند بر فرایندهای شناختی تأثیرگذار باشد.